مدتی پیش رسانههای بزرگی مثل نیویورک تایمز و مجلهٔ تایم به اشتباه گزارش دادند که رژیم ایران گشت ارشاد را جمع کرده است. خیلی زود معلوم شد که خبر مرگ گشت ارشاد اغراقآمیز بوده است.
بسیاری از ایرانیانِ خارج با استفاده از شبکههای اجتماعی این اشتباه را روشن کردند. واقعیت این است که تصمیم دربارهٔ حجاب با خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است که حرف آخر را در رژیم ایران میزند.
آنچه مسلم است، مقررات مربوط به حجاب در قانون اساسی و قوانین ایران نهادینه شده است. بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، عدم رعایت حجاب در انظار و امکان عمومی به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشود. چه گشت ارشاد باشد یا نباشد، حجاب یک اجبار قانونی است.
نیروی انتظامی ایران فاسد و بیکفایت است. در نظامی که مدام به رقابتهای داخلی و جنگ قدرت دچار میشود، مقامات حرفهایی میزنند که ارزش چندانی ندارد. بازی با کلمات و طفره رفتن از سوالاتِ سختْ تاکتیکهای رایج در چنین نظامی است.
چند ماه پیش انسیه خزعلی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده، حرفهای مشابه و نهایتا دلبخواهی زد و گفت «در ایران چیزی به اسم گشت ارشاد نداریم». و وقتی با انتقادات مواجه شد، باز هم به شکل دیگری منکر وجود آن شد و گفت «گشت ارشاد نداریم، پلیس امنیت اخلاقی داریم».
ایرانیان خارج از کشور نقش مهمی در آگاهیرسانی دربارهٔ توحش رژیم علیه مردم داشتهاند. گزارشهای غلط، این پیامِ اشتباه را ارسال میکند که مبارزه برای حقوق ابتدایی زنان تمام شده است. حتی برخی از خارجیها به خیالِ به نتیجه رسیدنِ ماهها اعتراض مردم ایران و تسلیم شدن رژیم ایران به مطالبات آنها، به همکاران ایرانی خود تبریک گفتهاند.
همین چند وقت پیش دو تن از معترضان جوان، محس شکاری و مجیدرضا رهنورد، در دادگاههای نمایشی بدون وکیل محاکمه و اعدام شدند. چهطور اعتراضات تمام شده است؟
زمزمههایی که از سوی مقامات رژیم شنیده میشود، دلایل مختلفی دارد. اول، منحرف کردن افکار عمومی دنیا از سرکوب مرگبار رژیم. اگر هدف این بوده، بسیار ناشیانه و حاکی از فقدان استراتژی در رژیم برای مقابله با معترضان است. دوم، حاکی از آن است که زیر سایهٔ ناآرامیهای جاری، رقابتهای سیاسی و اختلافات داخلی رو به تشدید است. اگر به حجم پوشش رسانههای بزرگ نگاه کنیم، میبینیم که خواست دولت ایران را اجرا کردهاند.
گشت ارشاد فقط یکی از نیروهای متعدد برای سرکوب زنان است
حتی اگر گشت ارشاد در ایران جمع شود، دولت ایران برای مجازات کسانی که جرات کنند قوانینش را بشکنند تاکتیکهای پیچیدهای در اختیار دارد.
همین چند هفته پیش یک پارک کامل را به این خاطر که یکی از کارکنان زنِ آن بدون حجاب بر سر کار ظاهر شد تعطیل کردند. در مورد دیگری، یکی از نمایندگان مجلس درباره شیوههای جدید برخورد هشدار داد، مثلا مسدودسازی حساب بانکی زنان «بدحجاب». در مواردی با ارسال پیامک به رانندهٔ خودروها هشدار دادهاند که حجاب را رعایت نکرده است.
طی چهار دهه تفتیش وحشیانه، به افراد عادی حامی رژیم مجوزی غیررسمی داده شد تا بهطور خودسر اوضاع را کنترل کنند. هر کسی میتواند به بهانهٔ امر به معروف و اعمالِ حجاب، به زنان تعرض کند؛ چون رژیم این را تبلیغ میکند. رژیم عوامل خود را در تمام سوراخ سنبههای جامعه فرو کرده است ــ از بانکها، محلهای کار، و پارکها تا هر جایی که زنی وارد میشود.
حتی سوگوارانِ کشتهشدگانِ اعتراضات جاری، هنگام عزاداریِ عزیزانشان با حملات نیروهای رژیم مواجه هستند. و جنازههای کسانی که تحت شکنجه کشته میشوند، برای ممانعت از کالبدشکافی و علنی شدن موضوع، برای دفن به جاهای دوردست فرستاده میشود.
گشت ارشاد ایران فقط یکی از نیروهای متعددی بوده است که رژیم برای سرکوب مردم در اختیار داشته است.
اما به رغم اعدامهای علنی و تهدید معترضان و صدها بازداشت روزانه ــ از جمله یورش به خانهٔ سلبریتیها و روشنفکرانی که علنا با رژیم مخالفت میکنند ــ اعتراضات کماکان بروز میکند. مقاومت ادامه دارد. اعتصابات در صنایع بزرگ شکل گرفته است. دانشجویان تحصن میکنند، هنر اعتراضی تولید میکنند، و کلاسها را بایکوت میکنند. انتشار تصاویر در شبکههای اجتماعی، گسترهٔ غیرقابل تصور خشونت رژیم را افشاء میکند.
امروز نگاه دنیا به ایران است، و مهم است که به حرفهای مقامات رژیم توجه نکند، بلکه به آنچه مردم انجام میدهند و به رغم سرکوب اینترنت و فیلترینگ گزارش میدهند معطوف شود.