Gandhi

میراث گاندی؛ پر از انتقاد، اما پرمصرف

سوبیر سینها

از نظر نیروهای سکولار، گاندی نمایندهٔ هندوستان خیالی گذشته است، اما برای دولت فعلی هند، او فقط رهبر استقلال هند از مستعمرهٔ انگلیس نیست، بلکه ابزاری برای توجیه وجههٔ بین‌المللی حکومت است…

مهانداس کارامچاند «مهاتما» گاندی ۷۵ سال پس از قتلش به نمادی سودمند برای بسیاری از گروه‌ها در هند بدل شده است. البته از نظر نیروهای سکولار، او رهبر جنبش استقلال کشور و نمایندهٔ هندوستان خیالی گذشته است، اما برای دولت فعلی هند، او فقط کسی که هندوستان را از مستعمرهٔ انگلیس به ملتی مستقل هدایت کرد نیست، بلکه ابزاری برای توجیه وجههٔ بین‌المللی حکومت است.

اشیس ناندی، نظریه‌‌پرداز هندی، در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۰، چهار نسخهٔ متفاوت از گاندی را برشمرد. اولی، گاندیِ دولتِ هند و ناسیونالیسم رسمی کشور است. دومی، گاندیِ عارف و محزون و غیرسیاسی و وابسته به کمک مالی دولت، و موضوع سمینارهای دانشگاهی است.

سومی، گاندیِ ژنده‌پوشان است، که با ماشینی‌شدن و توسعهٔ انبوه و اقتصادِ مصرفی مخالف است. چهارمی، گاندیِ انقلابِ خشونت‌پرهیز است؛ پدیده‌ای جهانی و تاثیرگذار بر جنبش‌ها، با این تفاوت که دیکتاتورها دیگر از آن نمی‌ترسند یا چپ‌ها دیگر آن را جدی نمی‌گیرند.

اما طی دو دهه گذشته، چهرهٔ گاندی و میراث او حسابی لطمه دیده است. در واقع تجدیدنظر درباره گاندی مدت‌ها پیش باید اتفاق می‌افتاد. القابی که به او می‌دادند، از جمله مهاتما (روح بزرگ) و پدر ملت، دیگر بیخود است، چون وقایع تازه در هند و دنیا باعث شد زندگی و کار و سیاست‌ورزیِ او زیر ذره‌بین برود.

البته بعضی برچسب‌های جدید به او بیش‌ازحد افراطی به نظر می‌رسد: مثلا هم‌تراز کردن گاندی با اسامه بن لادن و جهادیون به خاطر شباهت شان در شیوهٔ قربانی‌کردن انسان‌ها. از طرفی، گمانه‌زنی دربارهٔ امور جنسی او باعث شد که باور به تجرد او زیر سوال برود. مثلا با ظهور جنبش من_هم (MeToo)، کار عجیب گاندی یعنی خوابیدن کنارِ دخترانِ برهنه علنا محل بحث شد.

ظهور طبقهٔ ستمدیدهٔ دالیت (معروف به نجس‌ها) طی دو دههٔ گذشته در عرصهٔ عمومی منجر به انتقادات تندی علیه نقشِ گاندی شده است ‌ــ‌ نقش او در حفظِ نظامِ کاستی (نظام طبقاتی هند) و مواضع او برای استقرار کاست به جای عدالت و آزادسازی بردگان، که نشانِ ریاکاری او دانسته شده است.

خرافات‌زدایی از گاندیسم، کاری که باباصاحب آمبدکار اقتصاددان و سیاست‌مدار سرشناس انجام داد، امروز امری شناخته‌شده و پذیرفته‌شده است.

برخی از تصاویرِ گاندی که ذکر شد، با پروژهٔ هند نوین که نخست‌وزیر فعلی کشور، نارندرا مودی آن را دنبال می‌کند در تعارض است.

برخی از انواعِ گاندی هم، با انجام اصلاحاتی، کاملا در چارچوبِ ناسیونالیسم هندو یا همان هندوتوا قرار می‌گیرند: که منظور، پروژهٔ تاسیس قانونیِ دولت هندو و نهادینه‌سازی آن در فرهنگ و نظام اجتماعی کشور است، آن هم در تعارض با نگاه گاندی که به ملت چندمذهبی اعتقاد داشت.

آن‌هایی هم که از شیوه‌های اعتراضی گاندی استفاده می‌کنند، این روزها احتمالا باید برچسبِ ناکسالِ مدرن را تحمل کنند: برچسبی چپول–مانند از سوی هوادارانِ هندوتوا، برای طعنه و اتهام‌زنی به روشنفکران و فعالانی که برای مناطق محروم مبارزه می‌کنند.

تاثیر و شهرت جهانی گاندی هم امروزه به شدت کم شده است. استفادهٔ گاندی از الفاظ نژادپرستانه برای اشاره به آفریقاییانِ سیاه‌پوستْ منجر به خشمی به‌جا علیه او شده است. مثلا دولت مالاوی بعد از بروز این حرف‌ها مانع ساخت تندیسی برای گاندی شد؛ هرچند فشارِ دولتِ مودی منجر به تکمیل ساخت آن شد.

یا در غنا، تندیس گاندی را پایین کشیدند. جنبش‌های جان سیاهان در آمریکا و انگلیس هم او را نژادپرست خواندند و خواستار برداشتن مجسمه‌های او شدند.
‌‌

نحوهٔ استفادهٔ مودی از گاندی

فراگیرترین حرکت برای دور کردن هند از ملتِ موردنظرِ گاندی، از سوی حزب حاکم کشور، حزب بهاراتیا جاناتا و سازمانِ مادرش آر.اس.اس انجام می‌شود. آر.اس.اس به خاطر مشارکتش در قتل گاندی، برای مدتی کوتاه ممنوع‌الفعالیت بود. این گروه راست افراطی دارای سیاست‌های ضداقلیتی است و سابقهٔ چندین مورد قتل گروهی با مصونیت کیفری دارد.

و با آن‌که گاندی بر حقیقت‌گویی تکیه داشت، هندوتوا از اخبار جعلی برای جلب حمایت عمومی استفاده می‌کند. و آر.اس.اس هم برای توجیه شیوه‌های سیاسی خود از گفته‌های گاندی بهره‌برداری می‌کند.

اما سازمان‌های هندوتوایی برای بزرگداشتِ ترور گاندی در ۱۹۴۸، مراسم سالانه برگزار می‌کنند. آن دسته از عناصرِ آر.اس.اس هم که طرفدار سوسیالیسم گاندی هستند، در خواب زمستانی به سر می‌برند.

اما مودی، دولتِ هندوتوا و ناسیونالیسم رسمی نوین، هنوز به گاندی نیاز دارند. مثلا مودی با تمرکز شدید بر مدرن‌سازی، به صومعه‌های گاندوی–طور (موسم به آشرام) چنان ظاهر توریست‌پسندی داده که درعین‌حال تمام کیفیات تاریخی آن‌ها را از بین برده است.

مودی کمپین سواچ بهارات (هند تمیز) را با استفاده از لوگویی با الهام از گاندی به راه انداخت. و وزیر کشور هند، آمیت شاه مدعی‌ست که مودی مظهر نوینِ گاندی است.

مودی از ساخت تندیس‌های گاندی در سراسر دنیا حمایت می‌کند. او در سازمان ملل گفت که نمایندهٔ سرزمینِ گاندی است، و این‌که برافراشتن تندیس گاندی در مقر سازمان ملل مایهٔ افتخار تمام هندیان است. پاردوکسِ گاندیِ مودی این است که تنها گاندی‌ای که او می‌خواهد در پروژهٔ سیاسی خود وارد کند، یگ گاندیِ عاری از عقاید و اصول و شیوه‌های بنیادیِ خودِ گاندی است.

با این اوصاف، آیا تاثیر آرمان‌های گاندی از بین رفته است؟ نه کاملا. مثلا فعالان کمپینِ مخالفت با اصلاحیه قانون شهروندی (اقدام مودی برای از بین بردنِ برابریِ قانونیِ مسلمانان و هندوها) هم گویا از اصول گاندی برای اعتراضات انبوه استفاده می‌کنند. جنبش کشاورزان علیه طرح مودی ‌ــ‌ که می‌خواهد اختیار کشاورزی هند را به کمپانی‌های بزرگ بدهد ‌ــ‌ هم سعی کرده از میراث گاندی برای اهداف خود استفاده کند.

امروز شاید با نگاهی به گذشته، تصویری واضح‌تر و عاری از خرافات و عرفان از او داشته باشیم، که درعین‌حال کماکان الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های اجتماعی برای ایجاد شیوه‌های جایگزینِ مقابله با مشکلات معاصر است.

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر