حسرت
مرد تهیدست با همسر و کودکش دور سفره نشسته بودند و با تکهای نان خود را سیر میکردند. تلویزیون کهنهی سیاه و سفید، برنامهی آشپزی پخش میکرد: زنی مصروف تهیهی یک نوع کلوچه بود!
کودک که حسابی احساس گرسنگی میکرد و هوس شیرینی داشت، آب دهانش را قورت داده، با نگاهی معصومانه به پدر نگریست و گفت:
-نمیشود کمی کلوچه از تلویزیون قرض کنیم؟
سیزیفوار
وقتی تنها دو سال داشت، مادرش در هنگام زایمان مرد. ده سال پس از آن، پدر سربازش در جنگ تیرباران شد. در سیزده سالگی در ازای یک قرص نان، مورد سوءاستفاده قرار گرفت و به افسردگی دچار شد.
بالای سرش ابرهای سیاهی را حس میکرد که به شکل یک حایل، دنیای غمگین او را از دنیای توأم با شادی دیگران جدا میساخت.
روزی دلش را به دختری باخت و تصویر نا خجسته هستی، به یکباره عوض شد و ناخوشیاش ازبین رفت، اما فقر مانع رسیدن شان شد و معشوقهاش را از دست داد.
پس از آن، شام یکی از روزهای اندوهناک پاییز، از لب پرتگاهی خودش را پایین انداخت و خودکشی کرد.
وقتی جسدش را یافتند، توی جیبش یادداشتی با این مضمون پیدا شد:
-خدایان آدمها را سیزیف آفریده اند و زندگی را سیزیفوار. پس، تنها عصیان میتواند اعتراضی در برابر این بیعدالتیها باشد. در دنیایی که بشر زندانیست، من، اهریمن بودن را انتخاب میکنم.
اندوه بیپایان یک دختر
پدر تهیدستش او را در ازای پول ناچیزی به مرد سالخوردهی ثروتمندی به فروش رساند و کودکیاش با تمامی معصومیتهای آن، قربانی زندگی زناشویی زودرس شد.
هنوز دو سالی از نخستین پریودش نمیگذشت که آبستن گشت و جهت زایمان به بیمارستان منتقلش کردند.
با دیدنش، چشمان دکتر از شدت تعجب از حدقه بیرون زد: دختر کوچکی که درون شکم بزرگ خود مچاله شده بود و با درد شکنجه میشد.
چون نحیف بود و توانایی زایمان طبیعی را نداشت، به روش سزارین عملاش کردند. وقتی دکتر از اطاق عمل بیرون آمد، درحالیکه در چشمانش اندوه عمیقی دیده میشد، در پاسخ به نگاه عجیب شوهر پیر دخترک، گفت: کودکی از دنیا رفت و کودکی به دنیا آمد!
دوراهی
دخترک وقتی به وخامت اوضاع پی برد، قبل از اینکه بخواهد جیغ بکشد، دستی را روی دهانش حس کرد.
پس از آن، همزمان با اینکه پاهایش به مقدار زیادی از هم فاصله گرفتند، وزن سنگین مرد رویش تلمبار شد و از حال رفت.
یک ساعت بعد، وقتی چشمانش را باز کرد، از درد به خود میپیچید، ملا اطاقک کهنهی چسبیده به مسجد را ترک کرده بود و صدای تلاوت قرآن به گوش میرسید.