بیست سال پیش دو روانشناس کانادایی به نامهای دل پالهوس و کوین ویلیامز مطلبی در باب «مثلث تاریک شخصیت» منتشر کردند که بین پژوهشگران و همینطور ژورنالیستها توجه زیادی جلب کرد. به گفتهٔ آنها، شخصیت بد یا بدجنس در واقع فصل مشترکِ سه خصلت منفی است که از هم متمایزند. این صفات عبارتند از: روانآزاری، ماکیاولیسم و خودشیفتگی. تحقیقات در این زمینه هر روز بیشتر میشود، ولی چارچوب «مثلثی» برای شناخت آدمبدها محل تردیدهایی بوده و برخی روانشناسان دنبال متدهای دیگری برای درک نیمهٔ تاریکِ طبیعت انسان هستند…
مثلث تاریک دقیقا چیست؟
پالهوس و ویلیامز روی افرادی تمرکز کردند که در آدم عادی به حساب میآیند؛ یعنی نه آدمهای جامعهستیز که به خاطر قتل زندانی هستند، بلکه آدمهای معمولی که ممکن است همکار یا بدتر از آن همخانهٔ شما باشند. البته هر کدام از سه خصلت تاریک مورد بحث، طیفِ گستردهای از عقاید و رفتارهای ضداجتماعی را زیر چتر خود دارد، ولی میتوان آنها را اینگونه تعریف کرد:
روانآزاری یا سایکوپاتی: عدم همدلی یا هماحساسی، هیجانجویی، و رفتارِ تکانشی (فکرنشده).
ماکیاولیسم: افرادی که نمرهٔ بالایی در این زمینه دارند، بدبین، بیوجدان، و فریبکار هستند. (در ۱۹۷۰ و با الهام از فلسفهٔ نیکولو ماکیاولی سیاسِ ایتالیایی نامگذاری شد.)
خودشیفتگی: به کسانی منسوب است که خودشان را برتر از دیگران میدانند و معتقدند دیگران باید به آنها احترام بگذارند.
بنا به عقیدهٔ پالهوس و ویلیامز، هر کدام از این سه خصلتْ ویژگیهای روانشناختی متمایز خود را دارد ولی فصل مشترک آنها «کنترل بیرحمانه» است، یعنی: بیاعتنایی به احساس و رفاه دیگران، به نفع خود. این مثلث تاریک در صدها پژوهش روانشناسی استفاده شده و یافتههای مرتبط با آن همواره مورد توجه رسانهها بوده است.
رابطهٔ صفات منفی با جفتیابی
مطابق یک تحقیق غافلگیرکننده که سال ۲۰۱۶ انجام شد، مردان و زنانی که نمرهٔ بالایی در خودشیفتگی دارند، هم برای رابطهٔ کوتاهمدت و هم بلندمدتْ گزینههای جذابتری محسوب میشوند. ضمنا زنهایی (نه مردها) که نمرهٔ بالاتری در روانآزاری دارند، جذابیت بیشتر برای طرف مقابلشان دارند.
اما به نظر میرسد این نوع جذابیت به خاطر ویژگیهای دیگری مثل برونگرایی و کشش جنسی است و اگر این دو عامل نباشد، آدمهای خودشیفته شانسی برای جفتیابی ندارند.
در واقع قبلا این ایده وجود داشت که داشتن صفات منفی یا تاریکْ منافعی برای فرد دارد و حتی مایهٔ موفقیت در تعاملات تجاری است؛ ولی اخیرا با این دیدگاه مخالفت شده، چون معلوم شده نقش مثلث تاریکِ شخصیت در کارکردهای اجتماعی چندان مثبت نیست…
شیادی و قطع ناگهانی رابطه
مثلث تاریک شخصیت را عامل بسیاری از رفتارهای منفی دانستهاند، از جمله شیادی و فریبکاری در مصاحبهٔ شغلی و سوءاستفاده از همکاران، رفتارهای مجرمانه، و حتی متارکهٔ ناگهانی. مطابق یک پژوهش اخیر، دو ترکیبِ بهخصوص از مثلت تاریک (یکی، ماکیاولیست و خودشیفته، و دومی، ماکیاولیست و روانآزار) زمینهسازِ رفتارهای خطرناک هستند، از جمله کتککاری یا قماربازی. همینطور کسانی که نمرهٔ بالایی در مثلث تاریک دارند، بیشتر مستعد این هستند که رابطهٔ خود با طرف مقابل را بهطور ناگهانی قطع کنند.
چالشها و دیدگاههای مشابه
نظریهٔ مثلث تاریک بسیار محبوب شد، ولی شاهد مخالفتهایی هم بوده است. دو سال پیش افرادی مثل جاشوآ میلر از دانشگاه جورجیا در آمریکا اشکلات و ایراداتی را در پژوهش اولیه مطرح کردند؛ مثلا اینکه صفات شخصیتیِ موردبحثْ بیشازحد سادهسازی شده است، چون خودشیفتگیْ اختلالی پیچیده است، و روانآزاری هم اختلال دقیقا مشخصی نیست بلکه در واقع طیفی از اختلالات روانی است که عوامل مختلفی در آن نقش دارند، از جمله ساختار مغز، دوران رشد و ژنها.
عدهای هم به جای آنکه جزئیات و کیفیات فنیِ مثلث تاریک را زیر سوال ببرند، گروهبندیهای جدیدی ارائه کردند، مثلا با افزودن یک ضلع بیشتر، ایدهٔ «مربع تاریک» را مطرح کردند.
صفات منفیِ متعددی دیگری همتراز با اضلاع مثلث تاریک مطرح شده که شاید «سادیسم» بیش از همه مورد توجه بوده است. سادیسم یعنی لذتجویی از طریق رنجرساندن و آزاراندنِ دیگران.
دانستنش شاید برایتان جالب باشد که برخی افراد حتی برای غلبه بر حسِ ملالت ممکن است دیگران را آزار بدهند تا از هیجانش لذت ببرند. برای همین برخی معتقدند سادیسم هم صفتی چنان منفی است که باید به مثلث تاریک اضافه شود تا یک مربع تاریک شکل بگیرد. همینطور برخی روانشناسان معتقدند حس «انتقامجویی» (یعنی آسیبزدن به دیگران حتی به بهای آسیبزدن به خودتان) باید جزو خصلتهای تاریک باشد.
«عامل تاریک»
اما به مرور زمان، خصلتهای منفی و آزارندهٔ بیشتری شناسایی شد، و در نتیجه امروز تئوریهای زیاد ولی متفرقی در این زمینه داریم.
ایدهٔ مرتبط دیگری که در سالهای اخیر مطرح شده این است که یک عامل تاریکِ شخصیتیِ مشترک و کلی وجود دارد. در این مدل، ۹ صفتِ منفی و مرتبط، فصل مشترکِ تاریکی دارند که اساسا عبارتست از: میلی بیرحمانه برای ترجیح خود بر دیگران حتی اگر منجر به آسیب به دیگران یا خودتان شود.
این تعریف البته مثل این است که بگوییم همان «کنترل بیرحمانه» به اضافهٔ حس انتقامجویی. اما بههرحال نُه خصلت منفی موردبحث عبارتست از:
روانآزاری (سایکوپاتی)، ماکیاولیسم، خودشیفتگی، سادیسم، انتقامجویی، بیتفاوتی اخلاقی (شرارت بدون عذاب وجدان)، خودسزاواری یا حقبهجانبی (یعنی خود را سزاوارتر از دیگران دانستن)، منفعتطلبی (تقویت جایگاه اجتماعی/مالیِ فقط خودتان)، خودکامگی (قربانیکردن دیگران در جهت اهداف و دستاوردهای خودتان).
***
حالا این سوال مطرح است که با گذشت ۲۰ سال از ظهور و محبوبیت ایدهٔ مثلث تاریک، شناخت ما از صفات «بد» و آدمهای بدجنس چهقدر است؟
هنوز جواب دقیقا مشخص نیست. ولی احتمالا «مثلث» تاریک کافی نباشد. یا مثلا نمیدانیم که آیا این معیار برای غربالکردن کارکنانِ شایسته کافی است یا خیر. و هنوز مطمئن نیستیم که خودسزاواری و خودشیفتگی جزو خصلتهای تاریک بشر باشد.
این مسائل هنوز با شدت و حدت بحث میشود، ولی یک چیز مسلم است: علاقهٔ علمی و عمومی به شناخت جنبههای تاریک طبیعت بشر روز به روز بیشتر میشود، و باید انتظار داشت که شاهد پژوهشها و نظریات «تاریک» بیشتری باشیم.