ادبیات، فلسفه، سیاست

Cancel culture_00-01

فرهنگِ حذف، و عواقب تنبیه دگراندیشی

نیکول ایتمن | بیگ‌ثینک

فرهنگ حذف تهدیدی علیه جامعه است، چون در پیِ تشکیلِ جبههٔ عقیدتی است و نه دنبال حقیقت. باور به تکثر یعنی این‌که همزیستیِ عقاید مختلف در یک جامعه، نه‌فقط امکان‌پذیر که لازم هم هست، چون جامعه از آن سود می‌برد.

جاناتان راوچ، عضو برجستهٔ انستیتو مطالعات انسانی می‌نویسد، «فرهنگ حذف امروز تهدیدی واقعی علیه آزادی اندیشه در آمریکاست». راوچ به یک نظرسنجی انستیتو کیتو اشاره می‌کند که مطابق آن، یک‌سومِ آمریکاییان نگرانِ این هستند که درصورتِ بیان عقاید سیاسیِ واقعی‌شانْ شغل‌شان را از دست بدهند. به نوشتهٔ راوچ، حذف‌کردنِ دیگران با انتقاد سالم فرق دارد، چون حذف‌کردن یعنی تشکیلِ جبههٔ عقیدتی و نه جستجوی حقیقت؛ هدف از آن ‌ــ‌ یا دست‌کم نتیجهٔ قابل پیش‌بینیِ آن ‌ــ‌ تک‌رنگیِ اجباریِ جامعه است.

فرهنگ حذف تهدیدی علیه جامعهٔ آزادیخواه است، چون در پیِ تشکیلِ جبههٔ عقیدتی است و نه دنبال حقیقت.

تک‌رنگیِ جامعه، ناقوس مرگِ آزادیخواهی‌ست. در یک جامعهٔ همگن ‌ــ‌ جامعه‌ای که همهٔ مردم تقریبا مذهب و ارزش‌ها و اهداف یکسانی دارند ‌ــ‌ معمولا همگان درموردِ شخصیتِ ایده‌ال و نحوهٔ زندگیِ ایده‌ال هم‌نظر هستند. اما یکی از اصول اساسیِ آزادیخواهی و لیبرالیسم، کثرت‌گرایی‌ست: این‌که همزیستیِ مردم، سُنن، و باورهای مختلف در یک جامعه، نه‌فقط امکان‌پذیر است، بلکه لازم هم هست، چون جامعه اساسا از تنوع و تعامل سود می‌برد. به‌عقیدهٔ چاندران کوکاتاس، استاد دانشگاه مدیریت سنگاپور، تفکر آزادیخواهی درواقع از اختلافِ عقاید مردم ناشی می‌شود؛ چون به‌هرحال سبک زندگی مردم با هم فرق دارد.

در تمام طول تاریخ، مردان و زنانی که دنیا را تغییر داده‌اند، نمونه‌هایی زنده از کثرت‌گرایی بوده‌اند ‌ــ‌ کسانی که زندگی و ذهن‌شان محصول منحصربه‌فرد یک دنیای متنوع و درهم‌تنیده بود. مادام کوری دخترِ دو معلم لهستانی بود، یکی خداناباور (آتئیست) و دیگری کاتولیک، و پیش از مهاجرت به پاریس در دانشگاهی زیرزمینی درس می‌خواند. سرگئی برین در شوروی و از والدینی یهودی متولد شد، و خانواده‌اش از تعقیب مذهبی به آمریکا گریخت، و آن‌جا به یکی از بنیان‌گذارانِ گوگل تبدیل شد.

در جامعهٔ متکثر، ایده‌ها و سنت‌ها درنتیجهٔ تماس مداوم با بقیهٔ ایده‌ها و سنت‌ها تکامل می‌یابند.

یک جامعهٔ کثرت‌گرا، از نوآوری و پیشرفت استقبال می‌کند، و در چنین جامعه‌ای مردمِ گوناگون با انواع سبک زندگی به تبادل ایده‌ها مشغولند. اگر مردم دنیا در جوامعی گسسته و همگن می‌زیستند، تعداد زیادی از افراد و ایده‌های جهان‌ساز هرگز ظهور نمی‌کردند؟ شاید منتقدان بگویند که پذیرشِ آدم‌هایی با زمینه‌های گوناگون در جامعهٔ خودتان یک چیز است، و پذیرش ایده‌های متنوع چیز دیگری‌ست، گرچه برخی از آن‌ها اهانت‌آمیز و مضر باشد.

اما یک دنیای سرزنده و درحال رشد، نیازمند ایده‌ها و فرهنگ‌های متنوع است. در یک جامعهٔ همگن، ایده‌ها و سنت‌ها ممکن است نسل اندر نسل به بقای خود ادامه دهد. اما در یک جامعهٔ متکثر، ایده‌ها و سنت‌ها درنتیجهٔ تماس مداوم با ایده‌ها و سنت‌های جایگزین، تکامل می‌یابند. جان استورات میل، متفکر انگلیسی در رسالهٔ معروفِ «درباب آزادی» می‌نویسد: عدم اجازهٔ بیانِ عقاید، خباثت خاصه‌اش این است که درواقع بشر را غارت می‌کند … خصوصا دگراندیشان را؛ اگر عقیده‌ای درست باشد، فرصت جایگزین‌شدنِ آن به‌جای اشتباهات نخواهد بود؛ اگر اشتباه باشد، فرصت تقابلِ آن با حقیقت و درک روشن‌تر و عمیق‌ترِ حقیت از بین می‌رود.

ایدهٔ کثرت‌گرایی این است که همزیستیِ مردم و سُنن و باورهای متفاوت در یک جامعه، نه‌فقط امکان‌پذیر که لازم هم هست، چون جامعه از تعامل ایده‌ها سود می‌برد.

منفعتِ تکثرگرایی، ناشی از تبادل فرهنگ‌ها و تضارب ایده‌هاست، و برای آن‌که بشر از آن منتفع شود، ناچار از رواداری هستیم. باید حق همنوعان و همسایگان‌مان را برای تفکر و زندگیِ متفاوت از خودمان به‌رسمیت بشناسیم. به‌گفتهٔ کوکاتاس، رواداری نسبت به ایده‌ها صرفا به‌معنای تحمل‌کردنِ آن‌ها نیست، بلکه عملا بازشناسی آن‌ها با روحیه‌ای باز است.

رواداریِ عامدانه و معنادار، مستلزم درک دیدگاه‌های دیگران است. لازم نیست با آن‌ها موافق باشیم، اما باید سعی کنیم آن‌ها را درک کنیم. و نهایتا این‌که اگر می‌خواهیم در جامعه‌ای مترقی و صلح‌طلب زندگی کنیم، باید ایده‌هایی را که با آن‌ها مخالفیم تاب آوریم. این همان چیزی‌ست که فرهنگ حذف از جامعه به یغما می‌برد: رواداریِ سالم و ضروری، که بدون آن جامعهٔ متکثر و صلح‌طلب محقق نخواهد شد و دوام نخواهد آورد.

 

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش