با گرفتن کابل توسط گروه طالبان شرایط به طور غافلگیرانه تغییر کرد. پیش از تسلط طالبان بر افغانستان بهخصوص در کابل کتاب خریدن در بین جوانان تاحدی تبدیل به فرهنگ شده بود. من هم علاقه وافر به خریدن کتاب داشتم. من مکتب را در لیسه سیدالشهدا خواندم؛ مکتبی که در ۸ می ۲۰۲۱ شاهد خونینترین حمله بود؛ جایی که بیش ۸۵ دانشآموز دختر کشته و ۱۵۰دانشآموز دختر زخمی شدند. من بعد از فراغت از آن مکتب به دانشگاه کابل و رشته فلسفه و جامعهشناسی راه یافتم و در سال ۲۰۱۹ فارغ شدم.
در دوره تحصیلی کتابهای فراوان خریدم. یادم است که خانوادهام ماهانه مبلغ مشخص بخاطر خرید چپتر دانشگاه، کرایه موتر، کریدیت کارت موبایل و … میدادند. من از خانواده کرایه موتر تونس را میگرفتم، اما در موتر ملی بس رفت و آمد میکردم و از پُل سوخته تا دانشگاه کابل همیشه پیاده میرفتم تا پول ذخیره کنم و کتابی خریده بتوانم. این برای من یک اصل بود که پولی را که خانوادهام میدادند دو تقسیم میکردم؛ اگر ماهی ۵۰۰۰ افغانی میداد، ۲۵۰۰ افغانی را مصرف کرایه موتر و سایر مصارف خود میکردم و ۲۵۰۰ آن را کتاب میخریدم. از آنجایی که گرایش چپی داشتم و کتابهایی از آن دریچه هم دریافت میکردم، مجموعه باکمیت و کیفیت خوب کتاب برای خود تهیه کرده بودم.
من به عنوان نویسنده آزاد در روزنامهها و نشریات مختلف مطالب مینویسم و خوشبختانه با روزنامهها و نشریات وزین در این مدت همکاری پُرثمر داشتیم. همه مطالب نشر شده مدیون همان کتابهایی بودند که حالا خانوادهام مجبور به سوختاندن آنها شدند. من بعد از ختم لیسانس به ادامه تحصیل در رشته جامعه شناسی، به خارج از کشور آمدم و در زمان گرفتن افغانستان بخصوص کابل که در آن زیست میکنم حضور نداشتم.
با گرفتن کابل توسط طالبان، وحشت و ترس در چهره هر افغانستانی مبرهن است؛ ترس از داشتن یک کتابخانه منظم با کتابهای نادر و کمیاب، ترس از کارمند بودن در ارگانهای دولتی، موسسات خارجی، رسانهها و… آدم را مجبور به نابود کردن باارزشترین چیزها میسازد.
وقتی خانوادهام به من تماس گرفت که همهجا در اختیار طالبان است و احتمال تلاشی خانه به خانه هم وجود دارد، در همان لحظات پیامهای فراوان از دوستان کابل دریافت کردم که طالبان شبانگاهی خانهها را تلاشی میکنند. در خود لرزیدم و گفتم؛ داشتن آن کتابها که من دارم جرم نابخشیدنی در افکار طالبان قلمداد میشود، بخصوص وقتی کتاب را ورق بزنند و کلمات گواهی جنایتهای خودشان باشند، بدون شک دارنده آن کتاب محکوم به مرگ است.
با دل ناخواسته و از روی مجبوریت به خانوادهام گفتم همه آن کتابها را آتش بزنید. با آتش گرفتن آن کتابها صدها واقعیت تلخ تاریخی سوخت و زحمت جمعآوری آن کتابها دود شد و به هوا رفت…