ادبیات، فلسفه، سیاست

سیاست

آخرین اشک‌های تمساح

چند سالی بود که ایران در شُرف انقلاب قرار داشت. این‌که چرا تا به حال رخ نداده، نتیجهٔ موازنهٔ ترس بوده است. اما این وضع دوام نمی‌آورد. دیر یا زود سد می‌شکند. تغییر ابتدا تدریجی است، اما بعد ناگهان از راه می‌رسد…

تغییر به مثابه مرگ

قانون حجاب حتی در بین حامیان رژیم ایران هم مخالفان زیادی دارد، ولی برای رژیم، آزادیِ حجاب خطرناک است، چون «حجاب اختیاری» منجر می‌شود به مطالباتِ دیگر برای آزادیخواهی که در نهایت می‌تواند به سرنگونی رژیم بینجامد…

حجابِ اختیاری یعنی سقوطِ جمهوری اسلامی

به‌رغم گستردگی اعتراضات مکرر در ایران، هنوز برخی خارجیان شک دارند که شعارهای ضدرژیم، از حمایتِ انبوه در ایران برخوردار باشد. ولی نارضاییِ ایرانیان از حجاب اجباری و رژیم اسلامی واقعا چه‌قدر است؟

اسلام سیاسی؛ متناقض و توجیه‌ناپذیر

اسلام مرامِ بسیار صریح و روشنی دارد. برای فهمِ اسلام نیاز نیست به حرف‌های رهبران مسلمان یا مردم مسلمان گوش کنید. کافی است که حرف‌های خودِ محمد و الله را بخوانید. برای من که شبیه دنیای علمی-تخیلی است…

رذیلت و رهبری

شاکلهٔ رهبری در اسلامِ سیاسی چیست؟ ماهیت و رفتار نظام اسلامی چگونه است؟ جایگاه بازیگران قدرت و مردم کجاست؟ منافع و عوارضِ حکمرانی در نظام اسلامی چیست؟ افق حکومت اسلامی و رهبرانش کجاست؟

جمهوریِ فتواها

تاریخ مدرنِ ایران متاثر از فتواهاست. مدت‌ها پیش از انقلاب ۵۷، اسلام‌گراها برای کسبِ قدرت از فتواها استفاده می‌کردند تا با سلطنت‌خواهان و تجددخواهان مبارزه کنند، و کشور را به صدر اسلام برگردانند…

نافرمانی مدنی از نگاه آرنت

نافرمانی مدنیْ نمونه‌ای از قدرت سیاسی است. وقتی شهروندان در کنار هم به قوانین ضدانسانی اعتراض می‌کنند، یعنی در میان آن‌ها قدرت سیاسی وجود دارد. اعتراضِ عمومی به قوانین ظالمانه، تجلی فضای عمومی جامعه است…

آزادیِ سرکوب: سرکوبِ آزادی

جامعهٔ آزادیخواه جهنمِ قاتلان و دزدان و متجاوزان است، و جامعهٔ سرکوبگر بهشتِ آن‌هاست. در طول تاریخ فریبکارانی در لباس پیامبر و متفکر و سیاست‌مدار برای کسب و حفظ قدرت دست به تولید انواع جوامع سرکوبگر زده‌اند…

زن‌ستیز، مردستیز: انسان‌ستیز

جنگ با حقوقِ انسانْ یعنی خودفریبی و خودکشی. «زورسالاری» ایدئولوژیِ ضدانسانی و ضدزندگی است که به دیکتاتوریِ «نرسالار» ختم می‌شود: یک نظامِ زن‌ستیزِ مردستیزِ انسان‌ستیزِ جهان‌ستیز که همه منتظرِ مرگ آن هستند…

حق بدون قدرت بی‌معناست

در ۱۹۴۹، چهار سال پس از تاسیس سازمان ملل، رمانِ «۱۹۸۴» اثر جورج اورول منتشر شد. این کتاب بر منازعهٔ نابرابر بین دولت‌های استبدادی و مردم تمرکز دارد. منازعه‌ای که درونِ ساختارِ روابط بین‌الملل شکل می‌گیرد…

تولیدگرایی نوین؛ الگوی بعدی اقتصادهای جهان؟

نشانه‌هایی از چرخش به سمت اقتصادِ مبتنی بر تولید و نیروی کار و بومی‌گرایی به جای مالی‌گرایی و جهانی‌سازی دیده می‌شود؛ روندی که ممکن است در قالب یک مدل سیاسی جدید، طیف‌های سیاسیِ متضاد را به دنبال خود بکشد…

دنیای بی‌نظم؛ چرا نظم بین‌المللی بی‌صاحب مانده؟

نظم جهانیِ واقعی قبلا هم هرگز وجود نداشته است. این ایده‌ای مدرن است که چند قرن پیش در اروپای غربی شکل گرفت. اما حالا که تمام دنیا این نیازِ ژئوپولیتیک را حس می‌کند، نظم بین‌الملل حامیان چندانی ندارد…