ادبیات، فلسفه، سیاست

کتابستان

در تماشاخانه‌ها یا در خیابان‌ها؟: نگاهی به کتاب «خیابان صحنه است»

معرفی کتاب خیابان صحنه است: سوالی که همچنان می‌توان آن را درباره‌ی رابطه‌ی بین هنر و جامعه‌ی ایرانی مطرح کرد، این است که آیا ما به تئاتر در خیابان‌ها نیاز داریم؟ این شکل از تئاتر چه چیزی را می‌تواند به ما ارزانی دارد که دیگر شکل‌های آن نمی‌توانند؟ 

چرا کتاب «تاریخ مدفوع» خواندنی است؟ 

معرفی کتاب تاریخ مدفوع: تبارشناسی سوژه‌ی مدرن، چاپ ۱۳۹۸ که در این روزهای نشر ایران، کتابی خواندنی و تأثیرگذار به حساب می‌آید. لاپورت در این کتاب مفهوم فرد را به فضولات گره می‌زند و به شیوه‌ی مقبول ژرژ باتای، تاریخ مدفوع را به تاریخ سوژه بدل می‌سازد تا «والاترین» شکل‌های آگاهی را با «پست‌ترین» محصول انسان تلفیق کند. او این کار را با بررسی نمونه‌های مختلفی از گفتار، کردار، زبان و تجربه به انجام می‌رساند.

کاکامراد:‌ قهرمانی که سلاحش مهربانی بود

داکتر ناکامورا قهرمانی بی‌سلاح بود؛ کسی که خانه، خانواده و امنیت خود را کنار گذاشت به سرزمینی دوردست با فرهنگ و زبان و مذهب کاملا متفاوت آمد و سال‌ها برای احیا و آبادانی آن منطقه و کمک به بهبود وضعیت سلامت و رفاه مردم آن بی‌وقفه تلاش کرد. او نزدیک به سی سال در کشور ناامنی مثل افغانستان در کنار مردم زندگی کرد و خدمات زیادی انجام داد. مردم محلی او را مهربانانه کاکامراد می‌نامیدند؛ کاکا یا عمو در فرهنگ افغانی استعاره‌ای از پشتیبانی و کمک است.

«بگذار برایت بنویسم»: روایت یک ققنوس

‎رمان «بگذار برایت بنویسم» نوشتهٔ ‎ناهید مهرگان از چند زاویه اثری ارزشمند است؛ این داستان گیرا است و خواننده را با سطور عمیق و منظم به دنبال خود می‌کشاند. روایتی است محکم با تصویرسازی‌های خوب از شخصیت‌هایی چنان ماندگار که بعید نیست شب‌ها به خواب خواننده بیایند و یا تا مدت‌ها از ذهن او خارج نشوند. این ماندگاری خصوصیت آثار ادبی خوب است.

جنبه‌های جامعه‌شناختی فرهنگی در «چاهِ آخر» نوشتهٔ ذبیح مهدی

من این فقدان تجربه‌ی جامعه‌شناختی فرهنگی را در تعدادی از داستان‌های معاصر افغانستان، عیب این داستان‌ها از نظر درون‌مایه و جهان‌بینی می‌دانم. آنچه‌که موقع خواندن مجموعه‌داستان چاهِ آخر به من دست داد همین تفاوت تجربه‌ی جامعه‌شناختی فرهنگی این داستان‌ها با تعدادی از داستان‌های معاصر افغانستانی بود.

ملت عشق: داستان جهانی که عشق حاکم آن است

«ملت عشق» کتابی است که خواندنش در هوای بارانی بهاری با چاشنی از شعرهای مولانا دل را سرشار از زیستن می‌کند. مولانایی که از پس قرن‌ها آوای به عشق خواندنش طنین انداز است و هر دم از آنی می‌گوید که مذهبش عشق است، رسالتش عشق است و طریقت صوفی‌گری‌اش؛ عاشقی!

خرمگسِ وُی‌نیچ: ارتباط میان انقلاب های روسیه و ایرلند

درون‌مایه‌های خرمگس به مباحث مهم اجتماعی و سیاسی در روسیه و ایرلند در زمان انقلاب مربوط می‌شوند. این رمان علیرغم داشتن بستر تاریخی ایتالیایی، دارای معانی و نشانه‌های سیاسی معاصر است. این رمان در زمانه جنبش‌های بین‌المللی انتخاباتی، نشان می‌دهد که زنان می‌توانند نقش مهمی در جنبش‌های انقلابی داشته باشند.

مواجهه نزدیک با عدم: خوانشی از رمان «در برگشت به مرگ»

«در برگشت به مرگ» نخستین رمان یعقوب یسناست. این رمان یک شخصیت مرکزی دارد؛ کسی که پس از حدود چهل سال تبعید به خانه‌اش برمی‌گردد تا بمیرد. زبان روایی داستان اول شخص است و بخش عمده‌ی آن تک‌گویی غلامحسین با خودش است و بیان خاطرات گذشته‌اش. تمام این داستان یک صد و هفده صفحه‌ای در جریان سه، چهار روزی روایت می‌شود که غلامحسین پس از چهار دهه به دهکده خود بازگشته است.

نگاهی به «افسانه‌ی دو قهرمان عادل»

چهار سال پیش قرار شد که خانم ملز، دو قصه عامیانه ( قصه دختر وزیر- شاهدوخت چین و خداداد نونوکر را به زبان انگلیسی ترجمه کند. او به همکاری محمد فریدون سروش؛ استاد دانشگاه هرات، کار ترجمه به انگلیسی را شروع کرد. همزمان نسخه مکتوب فارسی و پشتوی « افسانه دو قهرمان عادل» نیز تهیه شد.

نگاهی به کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» اثر کلس گرینل

گرینل در کتاب خود «تاریخ فلسفهء اسلامى» چهرهء متفاوتى از جریانِ فکرِ فلسفىْ به ما نشان می‌دهد و بر خلاف کسانى که سدهء دوازدهم و سیزدهم را پایان فلسفه در عالم اسلامى می‌پندارند، بر آن است که فکر فلسفى پس از این دوره نیز به حیات خود ادامه داده است. او تنها از برخى فیلسوفان مسلمان نام می‌برد و البته این کارْ از ارزش کتابْ نمی‌ کاهد.

نفیری از برزخ: درنگی بر  رمان «دختران تالی»

کوثر و فرهاد دو عاشق، نمادی از محبتِ رسته از باتلاق تعصب و جهل، در «تالی» عاشق می‌شوند، عشق می‌ورزند و عاشقانه به‌هم می‌رسند. در گریزی بر بستر حوادث پردرد و پرخون. در «تالی» چنین عاشق شدن ممنوع است و چنین عاشقانه زیستن-گناه.

سرگذشت زبان آذربایجان: روایت تاریخ از زاویه‌ای دیگر

بسیارانی، ایران را جامعه‌ای موزاییکی و متشکل از اقوام، فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف معرفی کرده‌اند و همین ویژگی را هم علت و هم معلول پدیده «ایران» دانسته‌اند. این تعریف از ایران، تعریفی ناقص، گمراه کننده و غیرعلمی و تا حدود بسیاری احساساتی است. چنین تعریفی از ایران، در درجه اول، واکنشی انفعالی به پرسشی جدی است: اگر ایران متشکل از از اقوام، فرهنگ‌ها و زبان‌های متفاوت است، نقش و جایگاه آنان در ایران چیست و کجاست؟