Day: اردیبهشت ۲۸, ۱۴۰۴

نوشتن فقط کار با کلمات نیست. راهی برای بیان زنده‌بودن هم هست. اینکه توی این دنیا، وسط این‌همه سر و صدا، یه صدایی هست که مال توئه…
دست به هیچ چیزِ این خانه نخواهم زد. نه. عوض‌اش کاغذپاره‌ای برمی‌دارم، شاید که فقط تا سرِ کوچه رفته‌باشی، تا انتهای خیابان، تا شهرِ پدری…
اینبار خیالات نبود. دقت کردم تا منشأِ صدا را بیابم. بله درست بود. دوباره کبوتر بود و دوباره هم دو تا بودند. سایه هاشان از پشت همان پنجره‌ای که من به قبلی‌ها شلیک کردم بودم پیدا بود…