سلطه بر زنان، به دین و مذهبیون محدود نمیشود. زنستیزی نه فقط از سوی طرفداران رژیم اسلامی، که از سوی مردان و زنانِ سکولارِ شاهدوست هم ترویج میشود. در نظام عقیدتیِ قرونوسطاییِ اینها، زنِ مستقلْ جلف و هرزه است…
در میان شعارهای ضدحکومتی، دختری سیاهپوش روی یک سطل آشغالِ واژگونشده ایستاده و روسریِ مشتعل خود را در هوا میچرخانَد. چند ساعت بعد، او گم میشود. و بیش از یک هفته بعد، خانوادهاش باخبر میشوند که او مرده است…
در کنار دختران و زنانی که به ضرب گلوله و باتون کشته میشوند، تعداد زیادی از پسران و مردان هم کشته شدهاند. این نسل نه فقط خشم خود را، بلکه غضب و تحقیر و توهین و دلشکستگی و بیعدالتی تمام ۴۳ سال گذشته را با خود حمل میکند…
جمهوری اسلامی جنگ ارزشها را وا داده است. نبردِ نمادها گواهی بر این واقعیت است. تعریف مردم از مفاهیمی مثل وطن، سرباز، غیرت و شهادت دیگر عوض شده است. ارزشهای خرافی جمهوری اسلامی شانسی برای پیروزی ندارد…
«امالقرای جهان اسلام»، «کعبهٔ آمالِ مسلمانان جهان»، «مهد تمدن نوین اسلامی»، هر روز در حال پاککردنِ آبروریزی تازهای از چهرهٔ خود است. «رهبر مسلمانانِ جهان» راه میرود و توطئهٔ «عناصر آمریکایی» را خنثی میکند…
بهرغم گستردگی اعتراضات مکرر در ایران، هنوز برخی خارجیان شک دارند که شعارهای ضدرژیم، از حمایتِ انبوه در ایران برخوردار باشد. ولی نارضاییِ ایرانیان از حجاب اجباری و رژیم اسلامی واقعا چهقدر است؟
سال ۵۷ زنان علیه حجاب تظاهرات کردند، اما اعتراضشان شکست خورد و زنها به شهروندان درجه دو تبدیل شدند. این بار اما مردان ایرانی در کنار زنانِ ایرانی هستند و با صدای بلند حقوق آنها را مطالبه میکنند…
شاکلهٔ رهبری در اسلامِ سیاسی چیست؟ ماهیت و رفتار نظام اسلامی چگونه است؟ جایگاه بازیگران قدرت و مردم کجاست؟ منافع و عوارضِ حکمرانی در نظام اسلامی چیست؟ افق حکومت اسلامی و رهبرانش کجاست؟
توجه به نبودِ چیزها؛ ندادنها؛ لذتِ ارزانیداشتن؛ لذتِ اهمیت دادن، پروراندن، ساختن، ترمیم کردن. همان چیزهای خاموش و ریزی که ظاهرا دلیل خوبی برای جدایی از یک نفر نیست. این نوع فقدان را نمیشود راحت توضیح داد…
افراطیونْ هیولاهای خوابهای دوران کودکی من بودند؛ تهدیدی که مدام بزرگتر میشد. خانواده ما آنها را دستکم نمیگرفت. میدانستیم هر چه تحصیلکردهتر باشند، هر کاری برای دفاع از ایدئولوژی خودشان میکنند…
برای حکومت ایران و طالبان، کنترلِ بدنِ مردم بهطور عام و حجابِ اجباری بهطور خاص، یک مسئلهٔ هویتی و حیاتیست. یعنی «حجاب اختیاری» تهدیدِ وجودی محسوب میشود. این رژیمها با وسواسِ کنترل بر انسان شکل گرفتهاند…
جنگ با حقوقِ انسانْ یعنی خودفریبی و خودکشی. «زورسالاری» ایدئولوژیِ ضدانسانی و ضدزندگی است که به دیکتاتوریِ «نرسالار» ختم میشود: یک نظامِ زنستیزِ مردستیزِ انسانستیزِ جهانستیز که همه منتظرِ مرگ آن هستند…