ادبیات، فلسفه، سیاست

برچسپ‌ها: مهرداد بیدگلی

هنگامی که آثار پسانوگرایانی نظیر براتیگان، جان بارت، کُرت وُنه­گات و دیگران را می­خوانیم، این پرسش مطرح می­شود که چگونه می­توان نظامِ معناییِ منسجمی از این آثار استخراج کرد؟ آیا اساساً این­کار ممکن است؟
rish__2
داستانِ آقای خرمی که به تازگی در مجله‌ی نبشت به چاپ رسیده است در عینِ سادگی و تلخیص، با حال و هوای عجیب و جالبِ خود به طُرُق مختلف خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این داستان را می‌توان مانند بسیاری از داستان‌های دیگر که در این مجله و دیگر مجلاتِ ادبی به چاپ می‌رسند در ژانرِ داستانَک طبقه‌بندی کرد. این گونه داستان‌ها اصولاً کمتر از هزار کلمه هستند و هنرِ نویسنده را در رسیدن به بالاترین تأثیر در کمترین زمان به محک آزمون می‌گذارند. داستانِ آقای خرمی هم تنها کمی بیشتر از هشتصدوپنجاه کلمه است، اما تأثیرات قابل‌ملاحظه‌ای بر خواننده دارد.
در مواجهه با کرونا، رنج ملال و تنهایی ابتدایی‌ترین وضعیتی بود که تک تک انسان‌های این کره-ی خاکی را به شکلی تازه درگیر کرد. پس از مدتهای مدید، دگربار انسان به اعماق خود فرو رفت و طعم گس و تلخ تنهایی را چشید؛ تنهایی‌ای که به ناچار اجازه مستولی شدنش را میدهیم اما نهایتاً این مستولی شدن یادآورِ تنهاییِ بنیادین بشر است،