هنوز هم هجوم احساسات ضدونقیضی که در اولین شب رسیدن به الخبر به سراغم آمد، فراموش نکردهام: گرما و ترافیک شدید، نگاههای هیز و همراه با قضاوت غریبهها - و آن حس عجیب ورود به یک پناهگاه، هنگامی که پدرم ما را به یک فروشگاه نوار کاست در خیابان ملک خالد برد.