دار و دستهٔ حقانیها و قندهاریها برای کنترلِ قدرت با هم دعوا دارند. یکی دنبال خلافت است و دیگری دنبال امارت. اگر تاریخ راهنمای ما باشد، هر شکلی از دولت تحت رهبری و سلطهٔ طالبان، تهدیدی علیه صلح منطقه و دنیاست…
در این که زبان فارسی در افغانستان دچار تشتت است، تردید چندانی نیست و علتها و ریشههای این هرجومرج زبانی نیز کموبیش معلوم است. اما آیا باید برای این هرجومرج چارهای سنجید یا چاره آن است که همین تشتت به عنوان هنجار پذیرفته شود؟
برپایهی سرشماری و پژوهش نهاد امریکایی برای صلح ۶۳.۷ درصد نفوس افغانستان را جوانان تشکیل میدهد. بنابرین، هر بحثی حول محور جوانان در افغانستان، بحثی است در مورد ۶۰ درصد نفوس کشور.
دسترسی دختران به آموزش از موضوعاتی بوده که هم جامعه بینالمللی و هم حکومت افغانستان آن را یکی از مهمترین نشانههای موفقیت خود و توجیه حضور نیروهای خارجی در افغانستان تلقی میکردهاند. اما این روزها زنان و دختران در ترس و هراس از دست دادن ابتداییترین حق خود، یعنی حق دسترسی به آموزش و کار، به سر میبرند.
میترا قطب، پژوهشگر و مشاور مستقل در بریتانیا در این مقاله که برای مجله جنوب آسیای مدرسه اقتصاد لندن به انگلیسی نوشته، توضیح میدهد چگونه قانون اساسی افغانستان تفرقه قومی در کشور را از طریق نهادهای به شدت متمرکز دولت و نظام انتخاباتی آن تقویت میکند.
سال ۱۳۹۷ همزمان با روز ولنتاین ویدیویی در شبکههای مجازی پخش شد که در آن دختری افغان با صدای گرم و گیرایش از عشق میخواند و زلف گره خورده عشق با جنگ. ویدیو بسیار دیده شد. شعر ترانهای که غوغا تابان در این ویدیو میخواند از رامین مظهر است. شاعری که فکر میکند جواب گلوله نه گلوله که کلمه است. رامین مظهر ۲۳ ساله در بامیان زاده شده و سه ماه بیشتر نداشته که خانوادهاش در فرار و کوچی اجباریِ بر اثر جنگ به کابل میروند. او در کابل بزرگ شده و در دانشگاه کابل زبان و ادبیات فارسی خوانده است و هماکنون به عنوان خبرنگار در کابل مشغول فعالیت است.
این مقاله درباره جنبههای مختلف قضیه «پته خزانه» به دو بخش تقسیم شده که به نوبت منتشر خواهد شد. در بخش اول درباره «پته خزانه»، سابقه تاریخی آن و نظرات موافقان و مخالفان بحث خواهد شد. در بخش دوم، نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در افغانستانِ امروز در مباحثی است که سابقهٔ تاریخی و اغلب «وجههٔ قومی» دارند و به عنوان یک مطالعه موردی در این زمینه، عملکرد بیبیسی افغانستان (بخش فارسیِ دری و پشتو) در پوشش خبری این جنجال و درسهایی که از آن میتوان آموخت، بررسی خواهد شد.
زمانی از گروهی از جوانان که کانونی را به نام «جوانان نخبه» ساخته بودند، پرسیدم که برداشت شان از نخبه (Elite) چیست؟ گفتند ما جوانانی استیم که نسبت به دیگران شایستگی بیشتر داریم. گفتم، نخبه بودن مترادف به شایسته بودن نیست ولی خود را نسبت به دیگران شایسته دانستن ابتدای اعتقاد به نخبهگرایی (Elitism) است. یعنی وقتی تعدادی از جوانان خود را نسبت به دیگران بهتر و شایستهتر میدانند، این آغاز طرز دید نخبهگرایانه به سیاست و اجتماع است. مشوره دادم که یکبار دیگر فکر کنند که آیا این واقعاً همان چیزی است که آنها میخواهند.