ادبیات، فلسفه، سیاست

Tag: جنگ

Cao Cao
سون تزو و کتابِ «هنر جنگ»، در غربْ مرادف با استراتژی است. اما این کتاب در واقع یک مولف مشخص نداشت، و تفاسیری که در غرب به او منسوب است عمدتا بر اساس یک تفسیر انگلیسی-آمریکایی مدرن است…
هنرمندان روس در مواجهه با قدرت مطلقهٔ حکومت چه می‌کنند؟ برخی از آن‌ها همرنگ جماعت و خادمانی وفادار و متعصب می‌شوند. این‌گونه همنوایی پاداش زیادی دارد. ولی بهای آن فساد روح است و پیوستن به پیاده‌نظامِ قدرت…
امپراتوری روم طی دو قرن صلح و رفاه نسبی، به اوج قدرت سیاسی و اقتصادی رسید؛ دوره‌ای که به پکس رومانا یا «صلح رومی» معروف شد. اما نهایتا طی دوره‌ای از انحطاط و بی‌کفایتی، به جنگ داخلی دچار شد و عصر طلایی را باخت…
سربازان اسرائیل و ارتش این کشور سعی دارند با تولید محتوای سکسی در شبکه‌های اجتماعی، روایت خاورمیانه را تحت تاثیر قرار دهند. گرچه برخی معتقدند این استراتژی جواب نمی‌دهد، بسیاری از مردم این نوع محتواها را دوست دارند.
دولت آمریکا درمورد نحوهٔ دفن جسد بن‌لادن، باید به عوامل متعددی توجه می‌کرد. مقامات آمریکایی نمی‌خواستند قبرِ او به زیارتگاهی برای پیروانش بدل شود. اما می‌خواستند مراسم تشییع اسلامی را هم رعایت کنند…
دهه‌ها جنگ مسلحانه در افغانستان، هنرهای سنتیِ این کشور را متاثر کرد، طوری که حتی تصویر قهرمانانِ ملی از قالیچه‌های افغانستان حذف شد، و جای آن‌ها را کلاشینکوف و سلاح‌های جنگی گرفت…
شبیر آنجاست. پسر کم ریش، پسر بیست و هشت ‌ساله، پسر لاغر، پسر با قدِ بلند. در جانش پیراهنیست به رنگ خاک. بر سرش کلاهیست به رنگ شب. صورتش یک تابلوست. تابلوی پر از خط. هزار خط از رنج.
در روسیۀ امروز، کرملین سعی می‌کند نفوذِ ژئوپولیتیکِ خود را در سرزمین‌های خارجی افزایش دهد و قانون‌گذاران دارند کمپین‌هایی راه‌اندازی می‌کنند تا جنگ افغانستان را بازتعریف کنند و آن را نه به‌عنوانِ یک تراژدیِ انسانی و سیاسی، که بخشی از گذشتۀ باشکوه و دلاورانۀ خود جا بزنند.
ظهیر می‌گوید تصویر او از زندگی‌ِ قبل از نابینایی در ذهنش حک شده است. اما قادر نیست چهرهٔ دوستان جدیدی را که پس از نابینایی پیدا کرده، در ذهن تجسم کند. می‌گوید: «دوست داشتن با چشمان باز – وقتی عاشق کسی می‌شوی که او را می‌بینی – فرق می‌کند تا عشق با چشم بسته. عشقت را نمی‌بینی، اما او همچنان تو را سیراب می‌کند.»‌
در طول تاریخ، از عصر حجر تا دوران معاصر، اساسی‌ترین قاعدهٔ سیاست یکی بوده است؛ افراد همهٔ جوامع اندک اندک آموختند که در ساختارهای غیرخانوادگی به کمک هم‌دیگر مسلح شوند تا بتوانند هم برای کسب منفعت خود به تاراج دارایی دیگران روی بیاورند و هم از خود دفاع کنند. به‌همین دلیل، هر جامعه سلسله‌مراتب، تاسیسات اداری و بنگاه‌های قضایی تشکیل  دادند که به‌مرور زمان تکامل یافته و تا امروز باقی مانده‌اند. علاوه بر این، پسایند جنگ برای ملت‌های نوظهور تجربهٔ مهمِ همگانی [برای ملت‌سازی] به‌بار می‌آورد و شکست در جنگ بیش‌تر از پیروزی در میان آن‌ها اتحاد به‌ ارمغان می‌آورد.