Tag: اندیشه

برای خوب زیستن، تمرکز ما باید بر روی ارزش‌های بیرونی‌ای باشد که تصور می‌کنیم خوشبختی را برایمان به ارمغان می‌آورد: قضاوت‌هایی که می‌کنیم، نحوۀ رفتارمان، چیزهایی که در پی آن هستیم و آنچه ارزشمند می‌دانیم.
اپیکوریسم کلا ناشی از نوعی تغییرِ نگرش ذهنی است. اپیکوریسم سعی می‌کند عمل‌گرا و مدرن و بی‌پرده باشد و بینشی ذی‌قیمت نسبت به زندگی به دست دهد، و خصوصا برای ماده‌گرایان و خداناباوران، تَسلّای وجودی فراهم کند.
هیچ چیز، حتی حقوق حیوانات، آن‌قدر بی‌ضرر نیست که برای مقاصدِ خبیث به کار نرود. برای همین، مدام باید حواس‌مان به خودمان و خودخواهیِ اخلاقی‌مان باشد. ولی چگونه می‌توان بین رفاهِ انسان و رفاهِ غیرانسانْ توازنی برقرار کرد؟
ویدیوی آتش‌زدنِ قرآن به دست ژنرالی آمریکایی در افغانستان، حتی اگر جعلی باشد، به‌راحتی می‌تواند آشوبی عظیم به پا کند. اما با تکنولوژیِ جعل عمیق، ما همواره در معرض چنین محتوای خطرناکی هستیم…
علمْ ما را بالا برد و به جایگاه بهتری سوق داد؛ آسیبِ علمی هم ما را به عقب می‌برد. و همواره کسانی هستند که از علمِ ما هراس دارند و خواهانِ کنترل و سرکوب آن هستند. و تاریخ به ما نشان می‌دهد که این تهدید همیشگی‌ست.
زندگی ممکن است پُر از درد و رنج باشد، اما واکنشِ ماست که حرف آخر را می‌زند. شوپنهاور می‌گوید از امیال‌تان بکاهید و تسلیمِ زندگی شوید. اما نیچه در قبال مصائبِ زندگی پیشنهاد می‌دهد با رنج‌ها روبه‌رو شوید…
علوم جدیده دست به کارهایی حیرت‌انگیز زده است: ارسالِ کاوشگر فضایی به سیارهٔ پلوتون، فهم ماهیت نور، واکسیناسیون مردم جهان و …. بسیاری از دانشمندان و فلاسفه معتقدند که قدرت علم ناشی از توجهِ شدیدش به شواهدِ تجربی‌ست…
زندگی یعنی خاطرات. بدون خاطره نه زندگی هست، نه انسان و نه هویت. برای ساختن یک خاطره به بیش از یک نفر نیاز هست. اصلا به یک جامعه نیاز است. خاطره یعنی زندگی. خاطره یعنی جامعه.
انسان در تلاشش برای دفاع از خود دربرابر دشواریِ زیستن، معنا را می‌یابد یا می‌سازد؟ شاید انسان امروز نیاز دارد جهان واقع را همان‌طور که هست بپذیرد، بیهوده و بی‌معنی.
این جمله دعاست یا نفرین؟ «تو»یی که مورد خطاب قرارگرفته، ستم کرده و ناحق گفته است و گوینده‌ی جمله آرزو می‌کند ظلم او به خودش برگردد؟ یا مهربانی نشان داده و انصاف خرج کرده‎ و گوینده‌ی جمله دست به دعا برداشته است…
وقتی «ماسارو» در دقایق پایانی دروازه را ترک کرده بود، من از آنچه که در دنیا می‌گذشت، بی‌خبر بودم. آن سال که به گمانم ۷۴ بود، روز جهانی کودک تلویزیون دو قسمت از فوتبالیست‌ها را در یک روز نشان داد…