بعد از قیامهای موسوم به «بهار عربی»، دیدگاه کلی غرب این بود که اسلامگرایان تصمیم گرفتهاند در جوامع بازتر و دموکراتیک وارد قدرت شوند. مثل تقریبا هر چیز دیگری در این ده سال، این تصور هم غلط از آب در آمد…
شریعت اسلام حتی برای زندگی غیرمسلمانان قانون وضع میکند. هیچ کس نیست که شریعت از او غافل شود. هیچ کس حق ندارد که بخواهد مشمول شریعت نشود. اگر شما با اسلام کاری نداشته باشید، اسلامِ سیاسی با شما کار دارد…
ولی فقیه به عنوان فرد معصوم و حجت خدا، حتی خلاف اصول خود اسلام است. حتی بر اساس خود اسلام، این یک بدعت در دین و مصداق شرک است. چنین شخصیتی اساسا جعلی بوده، و امروز دیگر نامشروع بودن آن بر خود مسلمانان هم عیان است…
اسلام مرامِ بسیار صریح و روشنی دارد. برای فهمِ اسلام نیاز نیست به حرفهای رهبران مسلمان یا مردم مسلمان گوش کنید. کافی است که حرفهای خودِ محمد و الله را بخوانید. برای من که شبیه دنیای علمی-تخیلی است…
شاکلهٔ رهبری در اسلامِ سیاسی چیست؟ ماهیت و رفتار نظام اسلامی چگونه است؟ جایگاه بازیگران قدرت و مردم کجاست؟ منافع و عوارضِ حکمرانی در نظام اسلامی چیست؟ افق حکومت اسلامی و رهبرانش کجاست؟