ادبیات، فلسفه، سیاست

Tag: فرخنده ملکزاده

FF
نکتهٔ اصلی خانم فروتن در واکنش به «قدیس‌سازی» یا «گنهکار» جلوه دادن ایاز نیازی از سوی کاربران اجتماعی است و می‌گوید: «در نهایت مولوی نیازی قربانی تروریسم شد که خود نوعی انتقام صحرایی و خودسرانه‌ است. فارغ از آن که چه کس یا گروهی در ترور مولوی ایاز نیازی دست داشته و به چه دلیل دست به این قتل زده، قتل مولوی نیازی به همان اندازه غیرقانونی و منزجرکننده است که قتل فرخنده ملکزاده.»
فرحناز فروتن، روزنامه نگار، واکنش‌های متفاوت افکار عمومی به ترور این روحانی/مولوی سرشناس کابل را تحلیل کرده است. نویسنده معتقد است که «بیشتر کاربرانی که ترور مولوی نیازی را با عنوان انتقام مرگ فرخنده توجیه می‌کنند، کسانی‌اند که از دستگاه عدلی و قضایی و اراده سیاسی برای رسیدگی به قضیه فرخنده ناامید بوده‌اند.»
در ویدیوی زجرکُش کردن فرخنده، در میان کسانی که بر سر و تن او می‌زدند، یکی کودک شش یا هفت ساله‌ای بود. او نخست ترسیده بود. با تردید به سوی جماعت خشمگین می‌نگریست و خود را بر میله های دیوار پشت سر چسبانده بود. برای چند لحظهٔ کوتاه، با بزرگواری یک پیر دنیادیده بر شعور خود مسلط باقی ماند و از عمل به آنچه که همه چیز و همه کس در پیرامونش حکم می‌داد، ابا می‌ورزید. چند لحظه بعد، تن خونین فرخنده با لگد مردان برآشفته پیش پایش لولید. این جا دیگر باید اراده و حیثیت خود را به صفت یک انسان، ثابت می‌کرد. اما شرمساری عجیبی را می‌توان در این کودک دید که می‌خواست هم‌رنگ دیگران نباشد. این شرمساری برای کودکان، بزرگ‌تر و رنج‌آورتر است.