زنان نه از جملات قصار مدعیان روشنفکری و باورمندان به حقوق برابر زنان سود بردند و نه از اقدام نظامی و سیاسی ائتلاف. در هشتم مارچ ۲۰۲۰، اختیار زنان افغان را به بنیادگرایی میسپارند تا دیگر باد بهاد گیسویش را پریشان نکند و به دیدار یارانش به کافه نرود.
سمیه که 22 سال سن دارد، اولین افغانستانی است که بورسیۀ رودز (Rhodes) دانشگاه آکسفورد را دریافت میکند؛ او یکی از 102 دانشجویی است که سال 2020 میتوانند از این بورسیه که قدیمیترین بورسیۀ تحصیلاتِ تکمیلیِ دنیاست، استفاده کنند. سمیه راحت میخندد و لهجۀ سلیس و تندش، دشواریهای سفرش را پنهان میکند ـــ سفری که او را از پناهندگی در پشاور به بورسیۀ آکسفورد رسانده است.
سقطجنین در افغانستان غیرقانونیست ـــ حتی درمواردِ تجاوز جنسی ـــ مگر آنکه زندگیِ مادر درخطر باشد یا ریسکِ تولدِ نوزادی با ناتوانیهای حاد وجود داشته باشد. نرخ تولد در افغانستان 4.8 فرزند بهازای هر زن است که بالاترین نرخ در آسیاست (البته در زمان حکومت طالبان که دختران اجازۀ مدرسهرفتن نداشتند، این رقم بسیار بالاتر هم بود). در افغانستان (که بیشترِ مردم مسلمان هستند)، کنترلِ باروری غیرقانونی نیست ولی یک تابوی اجتماعی است و دسترسی به آن هم راحت نیست.
لایقه معرفت زن 22ساله، ماه آگوست گذشته وقتی داشت خاکِ سرخِ بامیان استانِ زادگاهش را شانه میزد، احساس کرد ابزارِ مینروبیاش به شیئی فلزی برخورد کرده است. او با دقت لوازمش را زمین گذاشت و با دست شروع به کندن اطرافِ شیئی کرد که به اندازۀ بشقابِ ناهارخوری بود. برای کسی که آموزش ندیده باشد این اشیاء بیخطر میرسد، اما معرفت بلافاصله خطر را تشخیص داد. این یک مینِ ضدنفر بود که از زمان شوروی باقی مانده بود.
سیمون دوبووار در کتاب «جنس دوم» (۱۹۴۹) میگوید در جامعهای که شالوده نگاه حاکم نسبت به زنان «مشتی افسانهٔ ضد و نقیض» است، این قشر در جایگاه ضعیفی قرار دارند. او معتقد است که در چنین جوامعی، زنان به جای اینكه ترغیب شوند که رویاهای خود و برنامه های معناداری برای زندگی دنبال کنند، نگاه حاکم - چه در ادبیات و تاریخ و چه در علوم تجربی و روانکاوی - این باور را به زن میدهد که زن بودن یعنی خود را وقف دیگران، بخصوص مردان، کردن.
سیمون دوبووار را بیشتر با این نقل قول میشناسند: «هیچ کسی زن به دنیا نمیآید بلکه زن میشود.» و این سخن دوبووار صورتبندی فشردهی از فلسفه و کارنامهی سیاسی او به حساب میآید. این دیدگاه سیمون دوبووار برخاسته از موضع فلسفی او در ارتباط به «وجود انسان» است، نظریهای که میگوید انسان هیچ ماهیت ثابتی ندارد.
فلسفۀ برگسون را میشد در سه کلمه خلاصه کرد: زمان فضا نیست. بهقول برگسون، زمان، آنطورکه در ریاضیات و فیزیک بیان میشود – یعنی توالیِ واحدهای گسسته و یکسان (مثل دقایقِ ساعت، یا نقاطِ یک خط) – استمرار ندارد؛ بلکه فقط همنشینیِ مکررِ لحظاتِ زمان حال است. زنها عاشق فلسفۀ برگسون دربارۀ خلاقیت، تغییر و آزادی بودند، اما اشتیاقِ آنها باعثِ برانگیختنِ واکنشهای منفی علیه خود او شد.
شاخص شکاف جنسیتی اولینبار در سال 2006 منتشر شد که چارچوبی برای اندازهگیریِ نابرابریها در کشورهای مختلف است و برمبنای چهار زیرشاخص محاسبه میشود: مشارکت اقتصادی، تحصیلات آموزشی، سلامت و بقا، و قدرتِ سیاسی. امسال، ایسلند اولین رتبه را به خود اختصاص داده، کشور آفریقایی نامیبیا رتبه دهم، تاجیکستان صدوبیست و سوم و ایران صدوچهل و دوم شده است.
همکار بغل دستیام مرجان، هر بارکه فرصتی پیدا میکرد با حال متعجبی میپرسید چرا بعد از دو سال هنوز عکس منظرهای، آدمی، سگی، گربهای یا تصویری از هر چیزی یا هر جایی که دوست دارم را به دیوار کنار یا پشت سرم نمیزنم؟ و من میگفتم: من اینجا بمون نیستم. این جواب همیشگیام بود.
وقتی مری پیکفورد از تئاتر به سینما رفت، کسی گمان نمیکرد به جایی برسد. اما مری در ظرف چهار سال به مشهورترین زن هالیوود و یکی از بنیانگزاران یونایتد آرتیست شد. در این مقاله ایمی نیکلسون نگاهی دارد به نقش مری پیکفورد در شکلگیری صنعت فیلمسازی در آمریکا.
این تصاویر جامعهای را نشان میدهد که اکثرا متشکل از زنان است و به جمع آوری و نگهداری عروسکهای طبیعی میپردازند. بعضی از این مادران کودکشان را از دست دادهاند، در حالی که برخی دیگر اصلا نتوانستهاند بچه دار بشوند؛ و عدهای دیگر هم ساخت و نگهداری این کودکان دست ساز را مرهمی برای آشیانههای خالی میدانند.
در آمریکا «پیرستیزی» برای زنان مشکل بزرگتری نسبت به پیر شدن است. بدن ما و تمایلات جنسیمان رو به تحلیل میرود، با جوکهای مادرشوهر و مادرزن ما را بدنام میکنند و در رسانهها نشانی از ما نیست. با این وجود بسیاری از زنانی که میشناسم خودشان را در این دوره از زندگی، شاد و سرزنده توصیف میکنند.