خهبات (شورش) نفرت از لابهلای دندانهای نامرتبش، روی لبهای کلفت و سیاهش ریخت. هیکل نخراشیده و زنگزدهاش را از نظر گذراند. درحالیکه بیل را به سینهاش میکوبید نالید: بگیر آهنپاره…