نوازنده
بعد از مدتی که دزدکی داخل مغازه را نگاه میکردم، برنامهها دستم آمد. مرد نوازنده روزهای فرد در طبقه بالای ساز فروشی کلاس گیتار داشت و فقط روزهای یکشنبه جلسه آخرین شاگردش را در مغازه برگزار میکرد. روی صندلی چوبی مینشست و ملودی جدیدی مینواخت که به گمانم تکلیف جلسات بعد بود و وقتی دخترک کوتاه قد مو فرفری، سازش را برمیداشت و میرفت، مرد نواختنش را آغاز میکرد. فروشنده برای هردویشان چای میریخت و روی میز عسلی جلویشان میگذاشت و مینشست، سیگار میکشید و به موسیقی گوش میداد. مرد نوازنده هم بدون انقطاع مینواخت. مینواخت و ساعت پرواز میکرد. یک ساعت، دوساعت، گاهی سه ساعت تمام در یک حالت مینشست و مینواخت و من سه ساعت تمام در یک حالت میایستادم و گوش میدادم.