مگس و حایل نامرئی مگس بارها و بارها تلاش کرد. به دفعات بدنش را بر آن سدّ نامرئی کوبید. امّا هر چند لحظه که میگذشت تلاشهای پیشینش را به کلی از یاد میبرد و دوباره از نو آغاز میکرد. هر بار خستهتر و ضعیفتر از قبل…