Day: آبان ۲۵, ۱۴۰۰

دلش خواست مثل وقتی‌هایی که حالشان با هم خوب است، سرش را بگذارد روی سینه مرد و قربان صدقه‌اش برود. خیلی از حرف‌هایی که توی دلش مانده به حامد بگوید و بگذارد مرد توی چشم‌هایش بخواند چقدر دوستش دارد…