Day: مهر ۲۹, ۱۴۰۰

سردوزامی در این کتاب سرگذشت‌هایی را واگویی و وانویسی می‌کند که بر او و نسلِ او آمده. مهم برای او تخیله‌ی آشفته‌گی‌ و خشم و نگاه خود و دیگری نزدیک به خود به جهان است؛ تلاش برای گرفتنِ انتقامی سوزاننده…
اسمش را نمی‌دانیم چیست. از وقتی می‌شناختیمش او را به اسم «زن مشدی درویش» صدا زدیم. اما می‌دانیم که مشدی درویش شوهر سومش است. این را هم می‌دانیم که پسرش با ازدواج آخرش مخالف بود و چندسالی باهاش قهر کرده بود…
روی مبل نشسته بودم و به تلویزیون نگاه می‌کردم. فیلم درباره دو راننده ماشین‌های مسابقه‌ای بود که کارشان را از دست داده بودند. ناگهان سایه یک آدم را روی صفحه تلویزیون دیدم. سریع برگشتم تا منبع سایه را پیدا کنم.