Day: تیر ۲۷, ۱۴۰۰

بله! حقیقت دارد! من بیمار بوده‌ام. خیلی هم بیمار! اما چرا شما می‌گویید من بر ذهنم مسلط نیستم؟ چرا می‌گویید من دیوانه‌ام؟ شما نمی‌توانید ببینید که من کاملا بر ذهنم مسلط‌ام؟ واضح و روشن نیست که من دیوانه نیستم؟
پسر هنوز داشت گریه می‌کرد و مادرش او را در آغوش کشیده بود. به طرف نیمکت و کیفم رفتم و یکی از بادکنک‌ها را برداشتم، یک بادکنک زرد. آن را باد کردم و خواستم به دست بچه بسپارمش…