Day: تیر ۵, ۱۴۰۰

چه چیزی باعث می‌شود در برهه‌های حساس زندگی از هر تلاشی برای نیل به هدفی مهم و تعیین‌کننده باز بمانیم؟ چه‌چیزی ما را در بزنگاه حرکت و تصمیم فلج می‌‌سازد؟ آن هم درست زمانی که هدف و مسیر را بارها با دقتی وسواس‌گونه سنجیده‌ایم؟
باران می‌زند. سرخ، بی‌وقفه و خشک. بارانی خشک که نمی‌بارد. دری که نمی‌دانیم کجاست، بسته می‌شود. ناگهان کسی نیست. کسی نبوده. ناگهان همه‌چیز تمام شده و ادامه دارد هنوز. کنار همه‌ی نبوده‌ها کز می‌کند…