قاتل باورهای یک محله آقابزرگ بدون چشم برداشتن از آن رنگینکمان رنگها، دانههای تسبیحش را یکبهیک از زیر دستان چروکیدهاش سُر میداد: «درسته که آیتالکرسی برای مریض معجزه میکنه ولی خب، همین خواهر مرجانخانم داشت از صبش آیتالکرسی میخوند، ولی فایده نداشت…»