Day: آذر ۳, ۱۳۹۹

هر روز بعد از ظهر که می‌شد بوی اوره از پایین در چوبی و موریانه زده‌ی خانه‌ی خانم گُل بیرون می‌زد. بوی سوپ کوسه‌اش بود که هوای تمام کوچه‌ی خاکی‌مان  را پر می‌کرد و گاهی به حیاط خانه‌ی همسایه‌ها هم می‌رسید. می‌گفت: «نگو سوپ بگو دوای جاودانگی!»