دکتر با عصبانیت دَر را به سمت بیرون کشید. خودم را به سرعت کنار کشیدم که بین دَر و دیوار نمانم. اما بعد یادم آمد که چند وقتی است همه چیز بیاجازه از من عبور میکنند. همیشه اولش همین طور است و به این عبور و مرورهای ناگهانی عادت نداری؛ بِن میگفت بعضیها حتی بعد از چند سال هم هنوز عادت نکردهاند.