گربه عیسی شاگرد کلاس پنجم یا ششم بودم که در این ماجرا سهیم شدم. معلم ارشد و دخترها در کلاس نبودند، پسرها دور یکی از نیمکتها جمع شده بودند و میخندیدند. برای اینکه بدانم سر چه موضوعی دارند میخندند، نزدیکتر رفتم…