ادبیات، فلسفه، سیاست

Tag: فرزاد قرائتی

0657ada7-7710-46d4-8676-91660c087ba6
نمی‌دانم چقدر طول کشید تا بالاخره پدر و مادر میلاد راضی شدند تا پیراهن شماره ۱۰ تیم ملی سال ۹۸ را برایش بخرند. محله کافه شربتی کاشان اسمش از کاباره‌های که پیش از انقلاب آنجا دایر بوده و شایع است که نوشآفرین هم آنجا خوانده گرفته و کماکان همان اسم را حفظ کرده.
آخرین عکسی را که مرضیه در صفحه‌اش گذاشته باز می‌کنم. تاریخش برای یکسال پیش است. کنار جاده درحالی که کوله‌پشتی محبوب مارک «دیوتر»ش را به دوش می‌کشد، ایستاده و دست راستش را دراز کرده و در مشت گره‌خورده‌اش انگشت شستی که از باقی هم‌ردیف‌هایش تبعیت نکرده و راست ایستاده به خودروها اعلام می‌کند که «من یک هیچهایکرم».
ستوان‌دوم داورزنی، افسری که به تازگی استخدامش از قراردادی به رسمی تبدیل شده، کلی آشنا دید تا توانست از یگان امداد به واحد بازرسی منتقل شود تا بیشتر همراه همسرش و فرزند توی راهش باشد. مافوق جدیدش اما سر سازگاری با تازه‌واردها نداشت و رُس داورزنی را کشیده بود. امروز هم تهدیدش کرد که اگر برای فردا عملکرد نداشته باشد حق خروج از یگان را ندارد.
دکتر بسطام از آن نابغه‏‌های دهه پنجاهی بود که به خاطر رتبه خوبش در کنکور آن زمان، هم ریاضی شریف خوانده بود و هم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران. اما هرگز نه طبابت کرده بود و نه کاری داشت که مرتبط با علوم پایه باشد. تخصص دکتر بسطام در چیز دیگری بود: علوم خفیه.