ادبیات، فلسفه، سیاست

Tag: زبان فارسی

در این‌ که زبان فارسی در افغانستان دچار تشتت است، تردید چندانی نیست و علت‌ها و ریشه‌های این هرج‌ومرج زبانی نیز کم‌وبیش معلوم است. اما آیا باید برای این هرج‌ومرج چاره‌ای سنجید یا چاره آن است که همین تشتت به عنوان هنجار پذیرفته شود؟
امروزه ما عمدتا فارسی را زبان ملی کشور ایران می‌دانیم. اما ایرانِ امروز صرفا بقایای یک جغرافیای پهناور در اوراسیا است که تقریبا هزار سال، فارسی نقش زبان بین‌المللی را در آن بازی می‌کرد.
تمدن غرب، دارالسلام، عالم مسیحیت، سرزمین مادری، جهان آزاد، ارض موعود، جهان سوم، پادشاهی چین، و امثال این‌ها، عمدتا واژگانی هستند که مردم برای تعریف مرزهای جغرافی استعمال می‌کنند؛ مرزبندی‌هایی که ممکن است فرهنگ یا ایدئولوژی خاصی را بر جغرافیای بخصوصی تحمیل کند.
«جهان پارسی‌زبان» جغرافیایی وسیع بود که زمانی از بالکان تا «خراسان بزرگ» را تحت پوشش خود داشت. آن‌چه بالکان غربی و خراسان بزرگ، این مناطق دوردست را به هم پیوند می‌دهد، زبان و فرهنگ پارسی اعصار گذشته است...
coco
وقتی خوردتَرک بودم – پنج یا شش ساله – یکجا با خانواده در خانه ای پدر کلانم در کارته پروان (کابل) زندگی می‌کردم. در همین خانه متولد شده بودم و از همین خانه به کودکستان و بعد به مکتب ابتداییه رفته بودم. هنگامی‌که در کابل بودم، وقتی به آن خانه می‌رفتم، تمام کودکی ام در برابر چشمانم زنده می‌شد.
در افغانستان، زبان فارسی یکی از جنجالی‌ترین مسائل در تاریخ معاصر این کشور بوده و این جنجال کماکان ادامه دارد. با آن‌که از زمان شکل‌گیری جغرافیایی به نام افغانستان، حاکمان این کشور پشتون بوده‌اند، زبان حاکم یا «فرانکا لینگوا» در سیاست و جامعه و فرهنگ این کشور همواره فارسی بوده است. در این مقاله به دلایل فارسی‌ستیزی تاریخی در افغانستان پرداخته شده و این‌که چگونه نسل جدید شهروندان افغانستان چگونه با فارسی‌‌ستیزی مقابله می‌کنند. این مقاله در «دفتر ایران فرهنگی»، همراه با مجموعه‌ای از مقالات نویسندگان فارسی‌زبان با موضوع «ایران فرهنگی» از سوی نشریه آسو و به کوشش مهدی جامی منتشر شده است.
شوانگ‌زانگ راهب بودایی چین، در قرن هفدهم طی سفری افسانه‌ای با گذر از بیابان گُبی و عبور از هیمالیا، به شهرهای مقدس بودایی در هندوستان رسید. سفر زیارتیِ شوانگ‌زانگ 17 سال طول کشید و حدود ده هزار کیلومتر راه بود. نوشته‌های او به‌روشنی نشان می‌دهد که تمدن‌های آسیایی، هندوستان را مرکز آموزشی جهان می‌دانستند. خصوصا دانشگاه‌های بزرگ هند مثل نالاندا و وکرم‌شیلا، با ده‌ها هزار طلبه، در آن زمان به اندازۀ آکسفورد و کمبریج و کتابخانۀ اسکندریه در زمان ما، مورد احترام بودند. درواقع طبق نوشته‌های او، مردم و فرهنگ‌های مناطق مختلف آسیا، عموما هندوستان را بیش از هر سرزمین دیگری تحسین می‌کردند.
اشتباهات دستورزبانی و املایی در ادبیات نوشتاری (و گفتاری) در بالاترین سطوح اداری و آکادمیک در افغانستان – از دفتر ریاست جمهوری و پارلمان و وزارتخانه‌ها گرفته تا نهادهای بین‌المللی و دانشگاه‌ها – بحثی تازه نیست، هرچند برای علاقه‌مندان به زبان فارسی در افغانستان به شدت نگران‌کننده است.
صورت ساده‌ی مسئله این است که دو گروه عمده‌ اجتماعی در افغانستان بر سر این موضوع رو در روی هم قرار‌ گرفته‌ و هر کدام دلایل خود را دارند. حتی یک روزنامه‌نگار تازه‌کار نیز در چنین شرایطی می‌داند که منطق و اخلاق و معیارهای حرفه‌ای روزنامه‌نگاری حکم می‌کند که پیوستن او به یکی از دو گروه ناقض بی‌طرفی حرفه‌ای او خواهد بود و روزنامه‌نگار باید تمام تلاش خود را به خرج دهد که طرفدار یا مخالف هیچ‌یک از دو گروه جلوه نکند.