علمْ ما را بالا برد و به جایگاه بهتری سوق داد؛ آسیبِ علمی هم ما را به عقب میبرد. و همواره کسانی هستند که از علمِ ما هراس دارند و خواهانِ کنترل و سرکوب آن هستند. و تاریخ به ما نشان میدهد که این تهدید همیشگیست.
علم، مذهب نیست، و حقیقتِ علمی بر مبنای منطق و آزمایش و مشاهداتِ قابلاثبات شکل میگیرد. اما در دوران قدیم، مشاهداتِ واقعی اهمیتِ چندانی نداشت. مثلا برای ارسطو و پیروانش، منطقْ بالاترین داورِ حقیقت بود.
برای میلیونها نفر، دین منبع آرامش است، اما برخی باورهای مذهبیْ حیاتِ بشر را بیارزش یا تخریب میکند، و ما تدریجا داریم به این موضوع پی میبریم که بسیاری از برداشتهای دینی، ناشی از اختلالاتِ روانیست...
وجودِ شبح یا روحِ مردگان، با قوانین علوم طبیعیِ مدرن جور درنمیآید، و ظاهرا این پدیده نیازمند توضیحِ علمی است. چرا بسیاری از مردم به ارواح و اشباح اعتقاد دارند؟