Tag: جمال حسینی

مرد با کلافگی سوئیچ ماشین را روی میز شیشه‌ای پرت کرد و خودش روی مبل افتاد. از صدای برخورد کلیدها و شیشه صدای ناهنجار شکستن شیشه بلند شد. در همین لحظه تلفن مرد زنگ خورد و مرد همان‌طور که به صدای آن طرف خط اظهار ادب و کوچکی می‌کرد ، دور شد. دختر هنوز یک طرف صورتش می‌سوخت که دوباره با بغض گفت: «این توله سگه. برادر من نیست.»