اخیرا سعی شده است که دنیای باستان و قرون وسطا بهنوعی «جهانیسازی» شود و از نقش اروپا در تاریخِ پیشامدرن کاسته شود. اما مورخانِ این دوره از قبل هم میدانستند که مرکز ثقل اوراسیای غربی، درواقع ایرانِ بزرگ بوده است…
زبانها در حال تکاملند. گاهی زبانهای متفاوت درنتیجهٔ قرابتِ جغرافیاییْ پیوندهای نیرومندی تشکیل میدهند و به نظر میرسد مجاورتِ جغرافیایی به مرور زمان باعث تشکیل گروههای زبانیِ قدرتمندی شود و آیندهٔ زبانهای دنیا را بهطرز چشمگیری تغییر دهد…
ما خیال میکنیم میتوانیم حیاتِ شهری را از محیطزیست تفکیک کنیم، و با سیمان و شیشه و فولاد، فضایی مجزا به اسم «شهر» جعل کنیم. ولی هربار که محیطزیست قدرتش را به رخِ ما میکشد، این دروغ آشکارتر میشود.
بسیاری از زبانهایی که میشناسیم، درواقع لهجههایی از یک زبان واحد هستند. اما معمولا رویدادهای جهانی و تصمیمات سیاسی و اختلافات فرهنگی تعیین میکند که لهجهها را رسما زبانهایی متفاوت فرض کنیم.
امروزه ما عمدتا فارسی را زبان ملی کشور ایران میدانیم. اما ایرانِ امروز صرفا بقایای یک جغرافیای پهناور در اوراسیا است که تقریبا هزار سال، فارسی نقش زبان بینالمللی را در آن بازی میکرد.