خودش بود … غرق در خون گاهی خود را روی استیج و در حال دریافت یک جایزه مهم سینمایی یا ادبی تصور میکرد، گاهی مثل قهرمانهای فیلمهای تخیلی صندوق پر از پولی مییافت و آن را به پدرش میداد، و گاهی هم برای آرام شدن کافی بود تصور کند…