قندان از بازار «سالداتِسکی» تفلیس، محل فروش خیارشور، روغن قلابی، لباسهای دزدی و کفشهای کهنه، مرد جوانی با بستهای کوچک در دستش میگذشت. جوان با قدمهای سنگین و سر در گم راه میرفت و مرتب دور و برش را نگاه میکرد…