ما بهگارفتگانِ مجموعایم «یارِ ما غایب است و در نظر است» را که خواندم، یکدفعه علیرضا زد زیرِ خنده. بقیهی بچّهها همانجور پهن شدهبودند روی زمین. توی جمعی که ما بودیم، کسی چیزی از شعر و شاعری سرَش نمیشد…