مفهوم اصالت، بهنوعی بر مبنای این ایدهٔ ژانژاک روسو است که آدمها ذاتا خوبند و این جامعه است که او را فاسد میکند. ولی واضح است که این باور غلط است. رسیدن به انسانیت نیازمند تلاش و انضباط و وجودِ مهارهاست…
پیش از آنکه به خودمان بگوییم نه من اینطوری نیستم و هیچوقت کسی را بر اساس قیافهاش قضاوت نمیکنم، باید بدانیم که ذهن ما معمولا بهطور ناخودآگاه، خیلی سریع و اتوماتیک این کار را میکند…
اگر فلسفه بخواهد سبک زندگی باشد، باید ما را در شرایط زندگیِ واقعی هدایت کند. ولی حتی ارسطو هم نمیتواند قانعمان کند که فلسفه به درد زندگیکردن میخورَد. او مبتلا به توهماتی بود که ارزشی برای زندگی واقعی ندارد…
اگر معتقدید امر تخیلی و خلاقْ خاصیتِ معرفتآموزی یا فضیلتآموزی دارد، یا تفاهم و همدلی را بیشتر میکند، باید شواهدی در تاییدش بیاورید. ولی هنوز نمیتوان ثابت کرد چنین تجربهای به ما معرفت یا فضیلت اخلاقی میبخشد…