ملانی ری ثون

برف دزد

[ترجمه آزاده هاشمیان] . پدرم بی‌آنکه از خواب بیدار شود، رفت. برف  می‌آمد. شبح گوزنی بین درختان سرگردان بود. مادر در آن صبح زمستانی تلفن