عکس رخ یار
یک پیاله گرد بود. پیاله مقدسی که ناگهان از دل تاریخ بیرون آمده بود و میخواست سرنوشت من و باقی مجردهای فامیل را رقم بزند.
یک پیاله گرد بود. پیاله مقدسی که ناگهان از دل تاریخ بیرون آمده بود و میخواست سرنوشت من و باقی مجردهای فامیل را رقم بزند.
همخانهام میپرسید که چرا دوست پسر ندارم. یک بعدازظهر روز تعطیل بود و من و نینا بعد از تماشای فیلم پلهای مدیسون، داشتیم درباره عشق