آن شب، آغازی بود بر دعوا و مرافعههای پیاپیِ من و مراد. اندکاندک ترس من از مراد، جای خودش را به نفرت و خشم داد. از مراد میترسیدم که بخواهد دست بلند کند. با اینکه میانسالی را رد کرده بود، دستش سنگین و زورش زیاد…
از آغاز جمهوری اسلامی برای چهلوسه سال ایرانیها در وحشت زندگی کردهاند. وحشتی که در تمام تصمیمات عادی فرد نفوذ میکند، و هر جا میرود دلشوره دارد. شادیهایش را مخفی میکند، غمهایش را، و خشمش را…