ادبیات، فلسفه، سیاست

Day: مرداد ۱۴, ۱۴۰۱

eyes
فکر کنم دو ساعتی هست که اینجاییم. حوصلم سر رفته و چیزی نمونده که بهش فکر نکرده باشم. یک نگاه به گلی می‌اندازم و از توی چشماش می‌خونم که اونم خسته شده و خوابش میاد. بابام همون طوری داشت از روی یک کتاب…