ادبیات، فلسفه، سیاست

Day: آذر ۲۸, ۱۳۹۹

fish
قهرمان‌های هر سه داستان می‌خواهند محدودیت‌ها را بشکنند، از سفر استقبال می‌کنند، پرشهامت و سرزنده‌اند، دنیا را فراتر از دریچه عادت می‌بینند و باورهای عامیانه و کهنه را به سخره می‌گیرند.
خودِ سارقِ بانک هم انگار شوکه شده بود. چون خیلی آدم آن‌جا بود. خودش هم متوجه شد که برخلاف همهٔ آمادگی‌های قبلی، شلوغیِ بعدازظهر را پیش‌بینی نکرده بود. گفت، «دستا بالا» و مردم کمابیش اطاعت کردند. «همه‌تون گروگان هستین.»