Day: فروردین ۱۳, ۱۳۹۹

همۀ ما آدم‌هایی را می‌شناسیم که بسیار جوان‌تر یا پیرتر از سن‌شان، به‌نظر می‌رسند ‌ـــ‌ نودساله‌هایی که می‌رقصند تا چهل‌ساله‌هایی که نمی‌توانند دو کیلومتر بدوند. به زبان ساده دو نوع نوع سنِ مختلف وجود دارد: «سنِ بیولوژیک» که معیارِ کارکردِ بدن است، و «سنِ تقویمی» که برحسبِ تعداد سال‌های زندگی‌تان محاسبه می‌شود. دانشمندان معتقدند که احتمالا می‌توان این دو سنِ مختلف را به روش‌هایی از هم تفکیک کرد.
در آپارتمان هنوز کامل باز نشده بوی تند اسپند سیلی‌وار روی صورتم می‌نشیند. کم مانده است به زانو در ‌آیم. با چند سرفه‌ اغراق آمیز اعتراض خود را نشان می‌دهم. منتظر پاسخ نمی‌مانم و آسانسور را با فشردن دکمه‌اش فرا می‌خوانم. بدون اینکه در راه معطل شود خود را به طبقه‌ چهارم می‌رساند. مانند همه قرارهای پیشین این ساعت، تنها و بدون سرخر می‌آید. بدنم را در سینه‌ گشوده‌اش نگه‌ می‌دارم و مانع حرکتش می‌شوم. چند لحظه صبوری می‌کند اما در نهایت، محترمانه و به گرمی اولین روز همصحبتی تذکر می‌دهد.
به تازگی، زمزمه‌هایی راجع به نوعی «فرار بزرگ» به گوش می‌رسد که از آن با نام «فلسفهٔ عمومی» یاد می‌کنند. فلسفه عمومی در واقع، به نوعی، فلسفهٔ پاپ را شامل میشود که می‌توان نمونه‌های آن را در کتاب‌هایی چون  لوجی‌کمیکس (Logicomix)، دنیای سوفی و ماتریکس و فلسفه  نیز یافت. فلسفهٔ پاپ، که همتایانی چون فیزیک پاپ، تاریخ پاپ و روانشناسی پاپ دارد، اشکال و مفاهیم فلسفی را به نحوی قابل فهم نمایش می‌دهد. ژانر پاپ عموما به افراد غیر متخصص اطلاعات می‌دهد. اما آیا فلسفه عمومی چیز خوبی است؟