بیستوهشت سالهام و در اولین کوچه خیابان مرتضوی در نزدیکی خیابان سپه که سالهاست نامش شده «امام خمینی» آپارتمان پنجاه متری، پانزده بیست سالهای اجاره کردهام. به این ترتیب دیگر یک پایین شهری به حساب میآیم. در محله جدید هر روز صبح با صدای مادری از خواب بیدار میشوم که از پنجره خانه روبهرو فریاد میزند: «ابوالفضل! ابوالفضل! به خدا که دیگه جون ندارم....»