سفارش دادهام رنگ روغنِ قهوهای از شهر بیاورند. کمی باید رنگش را رقیقتر کنم تا به عسلیِ چشمهایت بیاید. برای فرِ موها و برای نوک پستان هایت که آن روز می لرزید هم همان را استفاده می کنم. فر موهایت را تا شب تمام میکنم. هر روز همین را میگویم. شب میشود و هنوز موهایت مجعد و بیرنگ است. شب میشود و خودم را دور پتو میپیچانم و زل میزنم به موهایت که باید کمی بیشتر پیچ و تاب بردارد و روشنتر باشد.