از جمله دردهای بیدرمان بیبی مهری، یکی هم گرفتن آرامش از دیگران است. این مرض ماهی چند بار به اوج خود میرسد. واقعه طوری است که بیبی از صدا یا اداهای یک آوازخوان خوشش میآید. این هفته مثلا نوبت به جناب میر مفتون رسیده است. با آن حال کردنهای عشقیاش حین خواندن و هزار البته دندانهای کج پُستمدرناش که دل بیبی را تا آن طرف بدخشان میبرد. اذان صبح، هنوز چشمان بیصاحب بیبی باز نشده، گوشکیها را در گوشاش میگذارد و میر صاحب شروع به خواندن میکند تا اذان خفتن.