مرد ریشداری که روی کَوچ اتاق نشیمن من نشسته بود با تحکم میگوید: «حالا یک داستان تعریف کن.» باید عرض کنم که چنین وضعیتی هر چیز میتواند باشد، به جز یک وضعیتی خوشایند. من داستان مینویسم تعریف نمیکنم، و حتی اگر میتوانستم، داستان چیزی نیست که به دستور کسی بشود تعریف کرد.