حتی اگر بزرگترین آرزوی شما یافتن عشق زندگیاتان نباشید، حتما شنیدهاید که خیلیها به دنبال آنند؛ بسیاری از مردم باور دارند که نیمه گمشده خود را بالاخره خواهند یافت. بعضیها شاید پیدا کردهاند و برخی دیگر احتمالا پس از چند سال به این نتیجه رسیده باشند که فقط «خیال» میکردهاند، عشقشان را پیدا کردهاند و حالا دارند آستین برمیزنند که جستجویشان را از سرگیرند.
ولی در کل، اگر به «عشق واقعی» باور دارید و به دختر همسایه که مادرتان برایتان پسندیده راضی نیستید، (و یا خیال ندارید به مادر پسر همسایه که در خانه شما را دارد از پاشنه درمیآورد، بله را بگویید) حتما این را هم شنیدهاید، و یا حتی تجربه کردهاید، که یافتن نیمهگمشده کار چندان سادهای نیست؛ و همین دشواری گاهی عجیب به نظر میرسد: شده تا بحال از خودتان بپرسید آخر چطور امکان دارد در این دنیای کلان، با هفت میلیارد و اندی جمعیت، پیدا کردن نیمهگمشدهاتان اینقدر مشکل باشد؟
فرض کنیم شما در تهران (یا کابل یا نیویورک) جستجو برای نیمهگمشده خود را آغاز میکنید. جمعیت تهران بیش از هشت میلیون نفر است و برای آسانی محاسبه فرض میکنیم ۵۰٪ زن هستند و ۵۰٪ مرد. به این ترتیب، چه یک زن دگرجنسگرا باشید و چه یک مرد دگرجنسگرا، همین حالا تعداد افرادی که از میان آنها میتوانید عشق زندگی خود را بیابید، به نصف کاهش یافت.
میگویید چهار میلیون هم خیلی است؟ بسیار خب، هرچند عشق مجرد و متأهل سرش نمیشود، ولی حداقل در وهله اول ، شما در میان جمعیت مجرد به دنبال عشق خواهید گشت؛ گروه سنی هم مهم است و برای آسانی محاسبه فرض میکنیم، سن شما بین ۲۰ تا ۳۴ سال است. دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال ایران میگوید ۱۲ میلیون نفر در ایران در همین سن مجردند که میشود ۱۵درصد جمعیت هشتاد میلیونی ایران؛ به عبارتی با یک حساب سرانگشتی میتوان فرض کرد که ده درصد این جمعیت مجرد در تهران هشت میلیونی زندگی میکنند که میشود تقریبا یک میلیون و هشتصد هزار زن و مرد که از میان نیمی از آنها، یعنی نهصدهزار نفر (بسته به اینکه مرد یا زن باشید) شاید بتوانید عشق زندگی خود را پیدا کنید.
اما با تفریق افرادی که دگرجنسگرا هستند و یا ارزشها، ترجیحات و عقایدی دارند که شما نمیپسندید و یا وضعیتهای تحصیلی و شغلی آنها با شما، یا از شما با آنها، بیش از حد متفاوت است، قدشان بلندتر یا کوتاهتر از شماست، مادر شما از آنها خوشش نمیآید، یا مادرهای آنها نمیخواهند سر به تن شما باشد، شمار افراد واجد شرایط برای «عشق گمشده» شما همچنان کاهش مییابد.
در محاسبه مشابهی، در شهر نیویورک که جمعیتش تقریبا برابر با تهران است، بعد از در نظرگرفتن متغیرهای مشابه رقم افرادی که بالقوه میتوانند واجد شرایط نیمهگمشده برای هم باشند، به ۸۷۱ نفر میرسد. با آنهم، مهمترین عامل تعیینکننده یافتن و یا روبرو شدن با این ۸۷۱ در میان جمعیت هشت میلیونی نیویورک (یا تهران) است.
فکر میکنید در فاصله ۲۰ تا ۳۴ سالگی با چند نفر از این ۸۷۱ نفر روبرو میشوید؟ صد نفر؟ ۵۰ نفر؟ ۲۰ نفر؟ با چند نفر واقعا آشنا میشوید؟ ۱۰ نفر؟ ۵ نفر؟ از چند نفر واقعا خوشتان میآید؟ ۳ نفر، ۲ نفر؟ فرض کنیم بالاخره یکی را یافتید که دلتان را ربود. حالا وقتش است که مهمترین سوال زندگیاتان از خودتان بپرسید: از کجا مطمئنید دلبر شما حاضر باشد با شما زندگی کند؟
کوتاه اینکه، اگر نیمهگمشدهاتان را یافتهاید، شاید این محاسبه کمک کند که قدرش را بیشتر بدانید. ولی اگر هنوز مجردید، ناامید نشوید. چنین محاسبهای میتواند به درک جنبههای آماری و احتمالات در یافتن عشق گمشدهاتان کمک کند، اما راستش در واقعیت تغییری به وجود نمیآورد: تجربه ثابت کرده که «عشق» (بخصوص در تهران و کابل و دوشنبه) محاسبهناپذیر است.
اما اساس این محاسبه پارادوکس فرمی است؛ یعنی تناقض میان نسبت احتمال بسیار بالای وقوع یک رویداد و نبود شواهد مرتبط با وقوع آن. یا سادهتر: تناقض میان این تئوری که میلیونها دلبر در جهان است، با این واقعیت که شما هنوز مجردید!
دشوار مثل یافتن موجودات فضایی؟
انریکو فرمی، فیزیکدان آمریکایی (ایتالیاییتبار) احتمالا اولین کسی نبود که به تناقض میان احتمال بالای وجود تمدنهای فرازمینی و نبود هیچگونه شواهدی برای اثبات آن اشاره کرد. اما این تناقض یا پارادوکس به نام او ثبت شد.
دانشمندان میگویند دست کم دویست/دوصد میلیارد ستاره شبیه به خورشید فقط در کهکشان ما، یعنی راه شیری وجود دارد و به احتمال بسیار زیاد برخی از این منظومهها، سیاراتی شبیه به زمین دارند که مستعد به وجود آمدن حیات هوشمند است. عمر بعضی از این منظومهها میلیاردها سال بیشتر از منظومه شمسی است، و قاعدتا موجودات هوشمند آن تا بحال نه تنها باید به تکنولوژی لازم برای سفرهای میانستارهای دست یافته باشند، بلکه با توجه به اینکه قطر کهکشان راه شیری فقط صد هزار سال نوری است، هیچنقطهای در این کهکشان را کشفنشده باقی نگذاشته باشند. اما تا بحال هیچ مدرک و نشانهای از هیچ گونه موجود هوشمند فرازمینی وجود ندارد.
«پس موجودات فضایی کجایند؟»
این پرسشی بود که انریکو فرمی در سال ۱۹۵۰ هنگامی که در لابراتوار ملی لس آلاموس کار میکرد، در گفتگوی غیررسمی با همکارانش مطرح کرد، و شاید نمیدانست که دانشمندان زیادی تلاش خواهند کرد پاسخی برای این پرسش پیدا کنند. تا اینجا، پارادوکس فرمی فقط یک سوال مطرح میکند: چرا علیرغم آنکه تمام محاسبات و احتمالات مرتبط با اخترشناسی نشان میدهد که باید موجودات هوشمند وجود داشته باشند، هیچ نشانی از آنها وجود ندارد؟
اما به همان شکل که رقم هشت میلیونی جمعیت تهران با چند متغیر منطقی در محاسبه احتمال پیدا کردن نیمهگمشدهاتان به فقط دو سه نفر میتواند سقوط کند، (آنهم آیا شما را بپسندند، نپسندند!) ارقام نجومی احتمال وجود داشتن موجودات هوشمند فرازمینی هم با چند متغیر به شدت کاهش مییابد.
فرانک دریک، استاد بازنشسته نجوم و اخترفیزیک دانشگاه کالیفرنیا، یکی از دانشمندانی است که به دنبال یافتن پاسخی برای پارادوکس فرمی بودهاند. او در سال ۱۹۶۱ (هفت سال پس از مرگ انریکو فرمی) «معادله دریک» را ابداع کرد که برای تخمین شمار «تمدنهای فرازمینی فعال و مایل به برقراری ارتباط» در کهکشان راه شیری استفاده میشود.
محاسبه معادله دریک به زبانی ساده، به این شکل است:
شمار تمدنهای فرازمینی فعال و مایل به قراری ارتباط با دیگر موجودات (N) مساوی است با:
۱) نرخ میانگین ستارههای خورشیدمانندی که در هر سال در کهکشان راه شیری شکل مییابند، (*R) ضرب در،
۲) درصد خورشیدهایی که منظومه شمسی شبیه منظومه ما دارند، (Fp) ضرب در،
۳) درصد سیارههای این منظومههای شمسی که شرایط حیات را دارند، (Ne) ضرب در،
۴) درصد سیارههایی که شرایط حیات را دارند و این شرایط منجر به ایجاد حیات میشود (Fe) ضرب در،
۵) درصد سیارههایی که حیات در آن به شکل گیری موجودات هوشمند منجر میشود، (Fi) ضرب در،
۶) درصد سیارات دارای موجودات هوشمند آن به این نتیجه میرسند که ممکن است تنها موجودات هوشمند نباشند و نیز به تکنولوژی لازم برای ارسال نشانههای قابل کشف به دیگر موجودات میرسند، (Fc) ضرب در،
۷) بازه زمانی که ارسال چنان نشانههای قابل کشفی از موجودات فرازمینی در جریان است (L).
دانشمندان میگویند میتوانند رقم نسبتا قابل قبولی برای متغیرهای ۱ و ۲ و ۳ محاسبه کنند، اما هیچ راهی به جز گمانهزنی، برای محاسبه باقی متغیرها و بخصوص متغیر ۶ تاکنون وجود ندارد. بنابراین، بدیهی است که هیچ پاسخ صحیحی نمیتوان برای این معادله یافت. وبسایت بیبیسی صفحهای برای محاسبه معادله دریک دارد که خودتان میتوانید این متغیرها را تغییر دهید و نتیجه محاسبه را ببینید.
پروژه ستی
اگر فرض کنیم موجودات فرازمینی هوشمندی وجود دارند که مثل بشر به این نتیجه رسیدهاند که شاید در گیتی تنها نیستند و به فکر یافتن و برقراری ارتباط با دیگر موجودات افتادهاند، به احتمال زیاد پروژهای شبیه ستی یا «جستجو برای موجودات هوشمند فرازمینی» (SETI – Search for Extraterrestrial Intelligence ) آغاز کردهاند. این پروژه رسما در سال ۱۹۸۴ آغاز شد، اما جستجو برای نشانههای موجودات فرازمینی با استفاده از استراق سمع رادیویی، در سالهای ۱۹۰۰ میلادی و همزمان با پیشرفت تکنولوژی رادیویی شروع شده بود.
پروژه ستی به کمک شبکهای از رادیوتلسکوپهای قوی نصب شده در نقاط مختلف جهان به رصد امواج رادیویی در فضا میپردازد و آن را برای یافتن الگوهایی خاصی که میتواند حاکی از ارسال آن از سوی موجودات فرازمینی باشد، تحلیل میکند. انسانها هم در دستکم یک قرن گذشته امواج رادیویی خود را به فضا ارسال کردهاند؛ امواجی که شبکههای تلویزیونی و رادیویی تولید میکنند، در واقع از بین نمیروند بلکه با سرعت نور به حرکت خود در فضا ادامه میدهند و شاید روزی توسط موجودات هوشمند دیگری به شیوهای مشابه کشف شود.
پروژه ستی، بخشی به نام Seti@home هم دارد که اگر علاقهمند باشید، میتوانید با نصب یک نرمافزار روی کامپیوترتان از خانه به یافتن موجودات فضایی کمک کنید.
شما که نیمهگمشدهاتان را تا حالا روی زمین نیافتهاید، خدا را چه دیدید؟ شاید در آسمان بیابیدش.