ادبیات، فلسفه، سیاست

Iran 2022

چرا ایران با بقیهٔ دنیای اسلام فرق دارد

انقلابِ «فرهنگ ایرانی»

ایان هرسی علی | فعال سیاسی هلندی-آمریکایی

سال ۵۷ زنان علیه حجاب تظاهرات کردند، اما اعتراض‌شان شکست خورد و زن‌ها به شهروندان درجه دو تبدیل شدند. این بار اما مردان ایرانی در کنار زنانِ ایرانی هستند و با صدای بلند حقوق آن‌ها را مطالبه می‌کنند…

آیا این پایان جمهوری اسلامی ایران است؟ جمعیت عظیمی از زنان و مردان معترض در خیابان حجاب آتش می‌زنند و شعار «مرگ بر خامنه‌ای» سر می‌دهند. آیا این رویای ناممکن بالاخره قرار است تعبیر شود؟

در مقایسه با سال ۸۸ اوضاع خیلی بهتر به نظر می‌رسد؛ آن زمان معترضان عمدتا از طبقه متوسط بودند و مسئلهٔ اصلی‌شان تقلب انتخاباتی احمدی‌نژاد بود ‌ــ‌ اما امروز خواهان سرنگونی کل نظام هستند. امروز مردان و زنان، روستاییان و شهریان، توانگران و فقرا همگی متحد شده‌اند تا جمهوری اسلامی را ساقط کنند. در همین حین، اخباری از وضع بد جسمی خامنه‌ای هم شنیده می‌شود، برای همین بعید نیست شعار معترضان همین روزها واقعیت پیدا کند.

مقامات آمریکایی‌ای که من با آن‌ها حرف زده‌ام می‌گویند از خوش‌بینیِ بی‌جهت باید اجتناب کرد، چون موارد متعددی در تاریخ اخیر ایران دیده‌ایم که به نظر می‌رسید اوضاع دارد عوض می‌شود اما به جایی نرسید. همین مقامات همین‌طور هشدار می‌دهند که آمریکا نباید بیش‌ازحد از درگیر ماجرا شود: یعنی دولت بایدن قرار نیست از معترضان حمایت کند، اما از طرفی هم آن‌ها را صریحا دلسرد نمی‌کند.

این سیاست بزدلانه نیست: من هم نگرانِ اینم که پایان این رژیمْ به دنیای جدید و قشنگی نینجامد، بلکه به هرج و مرجی خونین تبدیل شود و مرگ خامنه‌ای به جنگ و کشتار برای کسب قدرت بین جناح‌های مختلف ایرانی منجر شود. آیا سقوط رژیم به جنگ داخلی می‌انجامد، یا کودتای نظامی، یا دموکراسی آزاد؟ کسی نمی‌داند.

این‌ها به این معنا نیست که در برابر خیزش مردم ایران، آمریکا باید طفره برود. حالا که موج اعتراضات تمام کشور را فرا گرفته، موقع خوبی‌ست تا حماقتِ خجالت‌بارِ سیاست آمریکا در منطقه را طی سال‌های اخیر یادآور شویم. مثل معاملهٔ برجام ۲۰۱۵ که فرصت و فضا و پول زیادی به رژیم ایران داد تا زیرساخت امنیتی از جمله گشت ارشادش را تقویت کند، و همین‌طور نفوذش را در منطقه گسترش دهد. اگر برجامی در کار نبود، این اعتراضات ممکن بود زودتر اتفاق بیفتند.

همین‌طور نباید فراموش کنیم که همین چندو قت پیش، رژیم ایران می‌خواست چند شهروند آمریکا را در خاک خودِ آمریکا بدزدد و بکشد؛ ضمن این‌که از نظر بعضی مقامات ارشد آمریکایی، مقصرِ اصلیِ ترور سلمان رشد در ماه گذشته، رژیم ایران است. این یک آبروریزی ملی است که سیاسیونِ آمریکا با قصاب‌های تهران نان و نمک بخورند. هنوز هم عده‌ای خیال می‌کنند ما می‌توانیم مودبانه با آن‌ها بنشینیم و بر سر توافق اتمی گفتگو کنیم. من به مردان و زنان شجاع ایرانی حق می‌دهم اگر به‌خاطر چنین حماقتِ کوته‌فکرانه‌ای ما را نبخشند.
‌‌‌‌‌

حمایتِ مردان از زنان، انقلابِ فرهنگی‌ست

با همهٔ این اوصاف، هر چند پاسخ غرب باید خوش‌بینانه و محتاطانه باشد، صرف‌نظر از هر آن‌چه رخ دهد، یک نتیجهٔ دیگر هم وجود دارد: این‌که اعتراضات جاری از یک نظر پدیده‌ای منحصرفرد است. هیچ جای دیگر در دنیای اسلام، واقعا هیچ جای دیگری، آن‌چه امروز در ایران می‌بینیم وجود ندارد: مردان و زنان، با هم و پشتیبان هم‌اند؛ مردانْ دادخواهِ قتلِ زنی هستند که مویش هویدا شد؛ مردان در کنار زنان هستند در حالی که زنان حجاب‌شان را آتش می‌زنند.

این شاهدی عیان بر چیزی‌ست که من از مدت‌ها پیش حس کرده بودم: این‌که ایران فرق دارد. من دوستانِ زنِ ایرانیِ زیادی دارم که خیلی آدم‌های موفقی هستند. دکتر و دانشمند و نویسنده و هنرمند. وقتی از آن‌ها می‌پرسم چه‌طور این کار را می‌کنند، به من می‌گویند موفقیت‌شان تا حد زیادی مرهون حمایتِ مردانِ فامیل‌شان است. برای همین جای تعجب ندارد که جرقهٔ اعتراضات جاری را خانوادهٔ مهسا امینی زد ‌ــ‌ خصوصا پدرش، که شجاعانه مقامات ایرانی را به لاپوشانیِ قتلِ دخترش متهم کرد و به نمادی از همبستگیِ بسیاری از مردان ایرانی نسبت به زنانِ خانواده‌شان بدل شد.

البته مسائلی هست که نباید فراموش کرد: این پدیده در سراسر ایران مشاهده نمی‌شود، و بسیاری از زنان ایرانی از دست خانواده‌های خودشان در عذابند (و بعضی زن‌ها حتی خودشان مامورانِ دوآتشهٔ «ارشاد» هستند). اما همین واقعیت که بخشی از جامعهٔ مردان امروز این‌گونه رفتار می‌کنند، در تمام دنیای اسلام نظیر ندارد، و حضور آن‌ها در کنار زنان در این اعتراضات منظره‌ای نیست که به این زودی‌ها فراموش شود. در دیگر کشورهای مسلمان هم زنان همان‌قدر که از دست مراجعِ حکومتی عذاب می‌کشند کمابیش از مردانِ خانوادهٔ خود هم ظلم می‌بینند. مردانْ متعصبانه از شرفِ زن پاسداری می‌کنند، زنان را کتک می‌زنند، حبس می‌کنند، و حتی زنانِ خانوادهٔ خود را به خاطر آبروریزی می‌کُشند.

یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن ایران همین است: نه فقط مردان علنا از زنان حمایت می‌کنند، بلکه زنان قطعا می‌دانند که هیچ تهدیدی از طرف شوهران یا مردانِ فامیلْ متوجهِ آن‌ها نیست، وگرنه به این راحتی جرات این را نداشتند که خود را در چنین خطِ مقدمی قرار دهند. مثلا فیلم‌های زیبای انداختن روسری‌ها در آتش همراه با رقص و شادیِ بعد از آن را که می‌بینیم، اگر این دختران و زنانْ نگران آن بودند که پدران یا برادران‌شان در خانه منتظرند تا آن‌ها را تنبیه کنند، بعید بود منظره‌هایی در این مقیاس را ببینیم.

سال ۵۷ که خمینی به قدرت رسید، زنان علیه حجاب تظاهرات کردند، اما اعتراض‌شان شکست خورد و آن‌ها به شهروندان درجه دو تبدیل شدند. این بار اما مردان ایرانی هم در کنار زنانِ ایرانی با صدای بلند حقوق همدیگر را مطالبه می‌کنند.

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش